را به اعمال
نيك جبران مىنمودند، سپس داستان دزد حمام را ذكر مىكند. [1]
اگر اين سخن
را بعضى از متصوّفه مىگفتند چندان جاى تعجب نبود؛ اما از فقيه معتبرى همچون فيض
كاشانى، اين سخن بعيد است، تصرّف در اموال ديگران و لباس ديگرى در حمام، مخصوصاً
براى ايجاد سوء ظن و بدبينى، گناه مسلّمى است نه گناه صورى و ارتكاب گناه نه مناسب
اهلحال است نه مايه اصلاح قلب، اضافه براين، با وجود طرق مشروع و مباح چه دليلى
دارد كه انسان به سوى اين كارهاى زشت و غير منطقى كشيده شود. به نظر مىرسد كه اين
عالم بزرگوار در اين بخش از كلمات تحت تأثير سخنان «غزالى» در «احياءالعلوم» واقع
شده و غزالى از اين گونه سخنان بسيار دارد، و شايد هم نظر مرحوم «فيض» فقط نقل قول
بوده نه تأييد.
فرقه
«ملامتيّه» [2] كه يكى از فرق معروف صوفيه است در انتخاب اين روش
براى گمنامى و بدنامى، افراط مىكردند، و به همين دليل به عنوان «ملامتيّه» معروف
شدند؛ ولى اسلام هرگز با اين كارهاى غير عاقلانه و دور از منطق عقل و شرع موافقت
نمىكند و براى رسيدن به اهداف مطلوب اسباب مشروع را توصيه مىكند.
البته بايد
توجه داشت كه مرحوم فيض در ديگر از سخنانش اعمال و روشهاى ملامتيه را كه سعى
داشتند با ارتكاب گناهان كبيره خود را از چشم مردم بيندازند نفى مىكند، و آن را
مجاز نمىشمرد.
[2]. ملامتيّه طايفهاى بودند از صوفيه كه در
قرن سوم هجرى و بعد از آن در خراسان شهرت يافتند، آنها بدگمانى در حق نفس را
نخستين قدم حسن ظن به حق كه اصل معرفت است مىدانستند از اين رو بر خلاف صوفيان
پشمينه پوش عصر خويش، سعى داشتند از حيث لباس و رفتار و احوال ظاهرى با ساير مردم
تفاوت نداشته باشند مخصوصاً سعى داشتند كه هرگز در اظهار خير و اخفاء شرّ نكوشند و
براى اين كار به پندار خود گرفتار ريا و جاهطلبى نشوند، از اظهار قبائح و معايب
نفس در نزد توده مردم اباء نداشتند، و خويشتن را عمداً در معرض ملامت خلق قرار
مىدادند تا مغرور نشوند (و مرتكب اعمالى مىشدند كه انسان از آن وحشت مىكند.
شرح بيشتر
در اين زمينه را در كتاب جلوه حق، صفحه 63 و 64 مطالعه فرمائيد.