بزرگوار
مىخوانيم كه فرمود: «ايَّاكُمْ وَ هؤلاءِ الرُّؤَساءِالَّذِينَ
يَتَرأَّسُون فَوَاللّهِ ما خَفَفْتِ النِّعالُ خَلْفَ رَجُلٍ الّا هَلَكَ وَ
اهْلَكَ؛ از اين گروه رياست طلب بپرهيزيد، به خدا سوگند صداى كفشها پشت سر
كسى بلند نمىشود مگر اينكه هم خودش هلاك مىشود و هم ديگران را هلاك مىكند».[1]
توجه به اين
نكته لازم است كه محرومان در آن زمان غالباً پابرهنهها بودند و كفشهاى صدادار
مربوط به دنياپرستان و ثروتمندان بود، بديهى است كه اينگونه افراد براى خدا و
معنويت دنبال كسى نمىروند.
5- در حديث
ديگرى از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله درباره ريشههاى اصلى گناهان چنين
آمده است: «اوَّلُ ما عَصِى اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى بسِتِّ خِصالٍ
حُبِّ الدُّنْيا وَ حُبِّ الرِّياسَةِ وَ حُبِّ الطَّعامِ وَ حُبِّ النِّساءِ وَ
حُبِّ النَّوْمِ وَالرَّاحَةِ؛ نخستين گناهانى كه در جهان در
برابر فرمان پروردگار انجام گرفت به سبب شش چيز بود: دنيا پرستى، عشق به مقام،
علاقه شديد به غذاهاى رنگين، علاقه شديد به زنان و علاقه به خواب و راحتى»[2].
6- از امام
صادق عليه السلام مىخوانيم: «انَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَ
الذِّكْرِ لا يَكوُنانِ فِى قَلْبِ الْخائِفِ الرَّاهِبِ؛ علاقه به
مقام و اسم و آوازه در قلب كسى كه خوف خدا دارد و از او ترسان است نخواهد بود»[3].
7- از همان
امام معصوم مىخوانيم كه فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ
بِغَيْرِ حَقٍّ حُرِمَ الطَّاعَةُ لَهُ بِحَقٍّ؛ كسى كه
رياست را به ناحق طلب كند از اطاعت خداوند به حق محروم خواهد شد»[4].
اين تعبير به
خوبى نشان مىدهد كه جاهطلبى و حب مقام با حقپرستى در تضاد است.
از اين حديث
اين نكته نيز استفاده مىشود كه رياستطلبى بر دوگونه است.