نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 161
از دشمنترين مردم نسبت به آل ابىطالب بود (از سوى بنى عباس) حبس كرده بودند
و به آن مرد دستور داده شده بود كه هر چه مىتوانى بر آن حضرت سخت بگير و آزار و
شكنجه كن! ولى يك روز بيشتر نگذشته بود كه آن مرد (ناصبى خشن) چنان در برابر امام
نرم شد كه صورت بر پاى مباركش مىگذارد و به عنوان احترام و بزرگداشت چشم به زير مىانداخت
و نگاه به حضرت نمىكرد. هنگامى كه از نزد امام بيرون آمد به كلى دگرگون شده بود و
سخت به امام اعتقاد پيدا كرده و بهترين سخنان را درباره حضرت مىگفت [1] اين نشان
مىدهد كه رفتار امام از نظر عبادت و اطاعت و حسن خلق و حسن رفتار به قدرى عالى
بوده كه در اين مدت كوتاه، سرسختترين دشمنان را به بهترين دوستان مبدل ساخت.
14- درباره حضرت مهدى ولى عصر عليه السلام ارواحنافداه، و حسن خلق و برخورد
مملو از لطف و عنايتش به افرادى كه به محضرش رسيدهاند سخن بسيار است، از جمله
مرحوم «محدث نورى» در كتاب «جنّة المأوى» از يكى از علماى معتمد نجفاشرف نقل مىكند كه در نجف اشرف مرد با ايمان و
مخلصى بود به نام «شيخ محمد»، او گرفتار ناراحتى شديد سينه بود به گونهاى كه همراه سرفه، اخلاط خون آلود
از سينه او خارج مىشد، و در نهايت تنگدستى مىزيست، و غالباً به اطراف نجف براى
تحصيل روزى مىرفت، اما به قدر كافى چيزى عايد او نمىشد، در عين حال سخت علاقمند
بود كه با دخترى از اهل نجف ازدواج كند، و هر زمان خواستگارى مىرفت با جواب منفى
روبرو مىشد، زيرا فقير و فاقد امكانات بود، هنگامى كه فقر و بيمارى و نوميدى از
ازدواج با آن دختر، او را تحت فشار قرار داد، تصميم گرفت به آنچه در ميان اهل نجف
معروف بود كه براى حل مشكل، چهل شب چهار شنبه به «مسجدكوفه» بروند و به ذيل عنايت ولى عصر (عج) متوسل شوند
تا به ديدار آن امام بزرگوار نايل گردند و به مقصود خود برسند»، عمل كند.
اين كار را شروع كرد و پى در پى شبهاى چهار شنبه به مسجد كوفه مىرفت تا