responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 113

1- غيبت مهمترين سرمايه جامعه يعنى «سرمايه اعتماد» را از بين مى‌برد، زيرا غالب اشخاص داراى نقاط ضعفى هستند كه سعى در كتمان آن دارند اگر آنها پوشيده بمانند، اعتماد مردم نسبت به يكديگر باقى و بر قرار خواهد بود.

ولى كشف آنها بى‌اعتمادى عجيبى ايجاد مى‌كند، و مى‌دانيم اساس تعاون و همكارى اجتماعى، اعتماد متقابل افراد جامعه نسبت به يكديگر است، و بدون آن جامعه بشرى به جهنم سوزانى تبديل مى‌شود كه مشكلات زندگى اجتماعى را دارد، ولى منافع آن از بين خواهد رفت.

2- غيبت سرچشمه سوء ظن نسبت به همگان است، زيرا هنگامى كه عيوب مخفى جمعى از افراد از طريق غيبت آشكار گردد، انسان نسبت به همه پاكان و نيكان هم بدبين مى‌شود، و مى‌گويد: لابد آنها نيز در خلوت‌هاى خود چنين كارهايى دارند كه ما نمى‌دانيم، و «بر هر كه بنگرى به همين درد مبتلا است».

3- غيبت يكى از اسباب اشاعه فحشاء است چرا كه هنگامى كه گناهان مخفى افراد از طريق غيبت آشكار گردد، ديگران نيز تشويق به گناه مى‌شوند، و اصولًا ابهّت گناه از بين مى‌رود، و عذر و بهانه‌اى براى آلودگان مى‌شود كه اگر ما چنين مى‌كنيم فلان كس كه از ما بهتر و آگاهتر است نيز مرتكب اين عمل مى‌شود.

در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه فرمود: «مَنْ قالَ فى‌ مُؤْمِنٍ مارأتْهُ عَيْناهُ وَ سَمِعَتْهُ اذُناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: انَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ انْ تَشيْعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ الِيْمٌ؛ كسى كه درباره مؤمنى آنچه را چشمش (از بدى‌ها) مى‌بيند، و گوشش مى‌شنود و بگويد، او از كسانى است كه خداوند متعال در حق آنان فرموده: كسانى كه دوست دارند، كارهاى زشت در ميان مؤمنان شايع شود، عذاب دردناكى دارند». [1]

4- غيبت، گنهكاران را در گناهشان جسور مى‌كند، زيرا مادام كه پرده از اعمال انسان برداشته نشده است شرم و حيا مانع از گناهان بيشتر و علنى‌تر است اما هنگامى كه كوس رسوايى كسى را بر سر بازار زدند از ارتكاب گناه پروايى نخواهد داشت.


[1]. اصول كافى، جلد 2، صفحه 357.

نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست