دارند، مردم
در برابر آنها دست به سينه باشند و هميشه از عظمت آنان سخن بگويند.
بديهى است
ظهور و بروز اين حالات تابع درجه شدّت و ضعف تكبّر است، در بعضى همه اين نشانهها
ظاهر مىشود و در بعضى قسمتى از اينها!
اين حالات و
حركات ريشههاى درونى دارد، گاه بسيار ضعيف و پنهان است به طورى كه ممكن است افراد
در برخوردهاى نخستين هرگز متوجّه آن نشوند و حتّى اين صفت مذموم را با نقطههاى
مثبت و قوّت (مانند اعتماد به نفس و بزرگى شخصيّت) اشتباه كنند و گاه به قدرى
آشكار است كه هر كس از دور متوجّه آن مىشود.
***
2- شاخههاى تكبّر
در اينجا
مفاهيم متعدّدى وجود دارد كه گاه تصوّر مىشود همه با هم مترادف و يكسانند در حالى
كه تفاوتهاى ظريفى با هم دارند هر چند ريشه همه آنها به «تكبّر»
باز مىگردد، ولى از زاويههاى مختلف به آن نگاه مىشود.
«خود برتربينى»،
«خود محورى»، «خودخواهى»، «برترى
جويى» و «فخر فروشى»، همه از
مفاهيمى هستند كه ريشه آنها «تكبّر» است، هر چند
از زواياى مختلف ديده مىشود.
كسى كه صرفاً
خود را بالاتر از ديگران مىبيند، «خود برتربين»
است.
كسى كه به
خاطر اين خود برتربينى سعى دارد در همه جا و در همه كارهاى اجتماعى همه چيز را
قبضه كند، «خود محور» است.
كسى كه سعى
دارد در مسائل اجتماعى مخصوصاً به هنگام بروز مشكلات تنها به منافع خود بينديشد و
براى منافع ديگران ارزشى قائل نباشد، «خودخواه»
است.
كسى كه سعى
مىكند سلطه خود را بر ديگران مستحكم كند و آنها را زير سيطره خود قرار بدهد،
گرفتار «برترى جويى» است.
بالأخره كسى
كه سعى دارد مال و ثروت يا قدرت و مقام خود را به رخ ديگران بكشد
«فخرفروش» است.
بنابراين همه
اين صفات ريشه مشتركى دارد و آن تكبّر است هر چند در چهرههاى مختلف ظاهر مىگردد.