منظور از
تكبّر در برابر خداوند كه بدترين نوع تكبّر است و از نهايت جهل و نادانى سرچشمه
مىگيرد، اين است كه انسان ضعيف ادّعاى الوهيّت كند، نه تنها خود را بنده خدا
نداند بلكه سعى كند مردم را به بندگى خود دعوت نمايد، يا همچون فرعون
«... انَا رَبُّكُمُ الْاعْلَى؛ من پروردگار برتر شما هستم!» بگويد
[1] و يا از «... مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ
الهٍ غَيْري ...؛ من خدايى جز خودم براى شما سراغ ندارم»
[2] دم بزند.
بسيار بعيد
به نظر مىرسد كه افرادى همچون «فرعون» كه سالها بر
كشور پهناور مصر حكومت مىكرد آنقدر كم عقل و بى هوش باشد كه خود را واقعاً
«ربّ اعلى» و تنها معبود بزرگ در جهان هستى بداند. بلكه بيشتر به نظر مىرسد كه
او و افرادى امثال او براى تحميق تودههاى ساده لوح اين گونه ادّعاها را مىكردند
تا پايههاى حكومت خود را از طريق ادّعاى الوهيّت محكم سازند.
شكل ديگرى از
تكبّر در برابر خدا، تكبّر ابليس و پيروان اوست كه از اطاعت خداوند سر باز زدند و
تشخيص خود را برتر شمردند و به حكمت پروردگار خرده گرفتند و گفتند: چرا ابليس كه
از آتش آفريده شده است در برابر يك موجود خاكى سجده كند؟ و گفت:
«... لَمْ اكُنْ لِاسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَاءٍ
مَسْنُونٍ؛ من هرگز براى بشرى كه از گل خشكيدهاى، كه از گل بدبويى گرفته شده
است آفريدهاى، سجده نخواهم كرد» [3]،
«... قَالَ انَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِى مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛
... من از او بهترم! مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل»!
[4]
آرى گاه حجاب
ضخيم كبر و غرور چنان جلو چشم عقل و هوش انسان را مىگيرد كه موجود ضعيفى، خود را
آگاهتر از حكيم على الاطلاق مىپندارد.