نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 364
آنان داد؛ «بخل» ورزيدندو سرپيچى كردند و روى گردان شدند؛ فَلَمَّا آتَاهُم مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ
تَوَلَّوا وَ هُم مُعرِضُونَ».[1]
گرچه «ثعلبه» يك نفر بيش نبود، ولى هنگامى كه كار و ثروتش رونق گرفت، از گروه بسيارى براى
حفظ اموالش كمك مىگرفت، لذا ممكن است صيغههاى جمع در آيه، اشاره به همين مطلب
داشته باشد.
احتمال ديگر نيز وجود دارد كه اين گونه درخواستها را تنها «ثعلبه» از پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله نكرد و اين آزمايش نيز تنها براى او رخ نداد؛ بلكه افراد
زيادى چنين تقاضايى را داشتند كه نتوانستند از امتحان الهى، سرافراز بيرون آيند.
به هر حال نتيجه پيمان شكنى و بخلشان، آن شد كه روح نفاق به طور پايدار در دل
آنان ريشه كند و تا قيامت ادامه يابد؛ زيرا، عهدى را كه با خدا بسته بودند، شكستند
و دروغ گفتند؛ «فَأعْقَبَهُم نِفاقاً في قُلُوبِهِم الَى
يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا اخْلَفُوا اللّهَ مَا وَعَدُوا وَ بِمَا كَانُوا
يَكْذِبُونَ»[2].
آرى! مردى كه يك روز جزء عبّاد بود و او را حمامه مسجد [3] مىناميدند و پيشانى او مانند زانوى شتر پينه
بسته بود، بر اثر «بخل» و انحصارطلبى، روياروى پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت و حتّى به طور
كنايه بر آيين اسلام و قانون زكات خرده گرفت و آن را شبيه جزيه اهل كتاب شمرد و به
اين ترتيب در صف منافقان قرار گرفت و همه مسلمين نيز او را از جامعه اسلامى طرد
كردند.
***
در چهارمين آيه، خداوند مجازات سنگين «بخيلان» را بيان
مىنمايد، مجازاتى كه در قرآن مجيد، تنها در اين مورد به كار رفته و درباره هيچ
گناه ديگرى ديده نمىشود، مىفرمايد: «آنها كه «بخل» مىورزند، آنچه را خداوند از
فضل خويش به آنها داده، انفاق نمىكنند، گمان نكنند به نفع آنهاست، بلكه براى آنها
شر است؛ وَلا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُون
بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُم
...»[4]