نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 359
ثروتمند بنى اسرائيل و به ظاهر از نخستين مؤمنان به آن حضرت نيز بود كه آگاهى
فراوانى از تورات داشت؛ اما او مثل بسيارى از ثروتمندان خودخواه و از خدا بى خبر،
علاقه فراوانى به نمايش دادن ثروت خويش در برابر ديدگان فقراى بنى اسرائيل داشت كه
هر گاه اموال و دارايى عظيم و عجيب خويش را به نمايش مىگذاشت، دلهاى دنياپرستان
را به تپش درمى آورد تا جايى كه تنها آرزوى مهم آنها اين بود كه روزى مثل قارون،
صاحب چنين ثروتى شوند!
قرآن مجيد در اين آيات مىگويد: «قارون از قوم موسى عليه السلام بود، ولى بر
آنها ستم كرد؛ انَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَومِ مُوسى
فَبَغى عَلَيهِم ...»[1]
ستم او بر قومش هم به خاطر «بخل» شديدش بود كه راضى نبود كسى از ثروت او بهرهاى ببرد و هم
به خاطر نمايش ثروت و به رخ كشيدن آن و هم به خاطر مخالفت شديد با حضرت موسى عليه
السلام و همكارى با فرعونيان، هنگامى كه حضرت موسى عليه السلام از او طلب زكات
كرده بود.
اصولًا ثروتمندان دنياپرست، علاقه دارند كه قدرتهاى اجتماعى بيشترى در اختيار
بگيرند كه اين علاقه گاهى به خاطر فزونطلبى است و گاهى به دليل ترسى است كه از
قدرتهاى سياسى و اجتماعى ديگر دارند كه مبادا ثروت آنها توسط آن قدرتها آسيب بيند؛
به همين دليل هميشه با پيامبران كه مردم را زير چتر حكومت الهى قرار مىدادند، به
مخالفت برمىخاستند.
قرآن در ادامه آيه در مورد ثروت «قارون» مىفرمايد: «آن قدر گنج به او داديم كه حمل كليدهاى
صندوقهاى (جواهرات و درهم و دينار و اشيا قيمتى) او براى يك گروه زورمند، مشكل
بود؛ و آتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا انَّ
مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالعُصْبَةِ اولِى الْقُوَّةِ ...».[2]
«قارون» از وضع خود بسيار اظهار شادمانى مىكرد و همواره به عيش و نوش مشغول بود و غم
بينوايان و رنج محرومان را هرگز احساس نمىكرد؛ حتّى هنگامى كه (عاقلان مؤمن) قومش
به او گفتند: «اين همه شادى مغرورانه مكن كه خداوند، شادى كنندگان مغرور را دوست
نمىدارد و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را جستجو كن و