اگر كسى بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نياز به عبادت
آنها دارد؟) در پاسخ گفته مىشود، اين به خاطر آن است كه ياد خدا را به فراموشى
نسپارند، و ادب را در پيشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه
در آن صلاح و قوام آنها است، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدّت زيادى
بر آنها مىگذرد (و از ياد خدا غافل مىشوند) لذا دلهاى آنها قساوت پيدا مىكند.» [1]
به اين ترتيب، روشن مىشود كه عبادت پروردگار قلب را بيدار، و روح را هشيار
مىكند، و مايه ياد خداست كه آن نيز خمير مايه اصلاح درون و برون است.
4- در حديث ديگرى از امام علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام مىخوانيم كه در
ضمن بر شمردن آثار سازنده نماز مىفرمايد:
علاوه بر اين كه عبادت، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مىشود، تا
بنده مولى و مدبّر و خالقش را فراموش نكند، و نعمتهاى الهى مايه مستى و غرور او
نشود، و به طغيان بر نخيزد، و ياد پروردگار و قيام در برابر او، وى را از معاصى
باز مىدارد و مانع انواع فساد مىشود.» [2]
5- در حديث ديگرى، از امام صادق عليه السلام در مورد آثار نماز و ميزان قبولى
آن چنين آمده است:
هر كس مىخواهد بداند آيا نماز او قبول شده يا نه ببيند آيا نمازش او را از
زشتيها و بديها باز داشته است يا نه؟ به همان اندازه كه او را باز داشته نمازش
قبول شده است!» [3]
[1]. عيون اخبار الرّضا، مطابق نقل
نور الثّقلين، جلد 1، صفحه 39، حديث 39