نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 265
برابر اين كار كوچك معاقبه مىفرمود.
3- يكى از علماى بزرگ اخلاق نقل مىكرد كه يكى از آقايان اهل منبر مىگفت: من
در آغاز منبرم سلام بر امام حسين عليه السلام مىكنم و جواب مىشنوم، اگر جواب
نشنوم منبر نمىروم! اين حالت روحانى از آنجا براى من پيدا شد كه روزى وارد مجلس
مهمى شدم و واعظ معروفى را بر منبر ديدم، اين خيال در دل من پيدا شد كه بعد از او
سخنرانى جالبى كنم و او را بشكنم! به خاطر اين خيال غلط تصميم گرفتم چهل روز به
منبر نروم به دنبال اين كار (معاقبه خويشتن در مقابل يك فكر خطا و خيال باطل) اين
نورانيّت در قلب من پيدا شد كه پاسخ سلامم را به حضرت، مىشنوم. [1]
كوتاه سخن اين كه: مراقبه و سپس محاسبه در صورتى اثر قاطع دارد، كه مسأله
«معاقبه» و كيفرهاى مناسب، نسبت به نفس امّاره و هوى و هوسهاى سركش را در پى داشته
باشد و گرنه تأثير آن بسيار ضعيف خواهد بود.
ولى اين به آن معنى نيست كه اعمال مرتاضان و بعضى از صوفيان منحرف را امضا
كنيم، و بر داستانهايى كه نمونه آن در پارهاى از كلمات «غزّالى» در «احياءالعلوم»
آمده است صحّه بگذاريم كه مثلًا انسان براى رياضت نفس يا جبران خطاهايى كه از او
سرزده، دست به اعمال خشونتبار نسبت به خويشتن بزند و مجازاتهاى خطرناك و
ابلهانهاى نسبت به خود انجام دهد، بلكه منظور از «معاقبه» كارهايى شبيه آنچه در
بالا آمد مىباشد، مانند روزه گرفتن، تعطيل كردن برنامههايى كه در معرض هوى و
هوس است، و محروم ساختن خويشتن از پارهاى لذّات مادّى و امثال آنها.
به گفته مرحوم نراقى در معراج السّعاده: «اگر كار خلافى از او سرزد در مقام
تنبيه خود بر آيد؛ مثلًا، تن به عبادات سنگين و انفاق اموالى كه مورد علاقه اوست
بدهد، اگر لقمه حرام يا مشتبهى خورده خويشتن را مقدارى گرسنگى دهد، و اگر زبان به
غيبت مسلمانى گشوده، مدح او كند يا با سكوت، خود را تنبيه، يا با ذكر خدا آن را
جبران نمايد؛ اگر شخص فقير و تنگدستى را كوچك شمرده و نسبت به او توهين كرده، مال
فراوانى را به او
[1]. داستان معروف على بن يقطين و
ابراهيم جمال نيز نمونه ديگرى است
نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 265