مرضى كه امّتهاى پيشين به آن گرفتار شدهاند به سوى شمار روى آورده است و آن
بيمارى حسد است كه موى بدن را نمىريزد (اشاره به بيماريهايى است كه باعث ريزش
موهاى بدن مىشود) ولى دين را مىريزد و از بين مىبرد، و راه نجات از آن و درمان
آن اين است كه انسان (هنگام پيدايش نشانههاى حسد) دست و زبانش را نگاه دارد و
حتّى نسبت به برادر مؤمن خود با اشاره چشم و ابرو اهانت نكند!» [2]
6- در بسيارى از روايات اسلامى از رذايل اخلاقى تعبير به «داء» كه به مفهوم
بيمارى است شده؛ مثلًا، در خطبه 176 نهجالبلاغه، درباره قرآن مىفرمايد:
از قرآن براى شفاى بيماريهاى خود كمك بطلبيد، زيرا در قرآن، شفاى بزرگترين
بيماريها، يعنى كفر و نفاق و گمراهى و ضلالت است.»
اين تعبير در روايات فراوان ديگرى نيز ديده مىشود.
***
خلاصه اين كه، مطابق اين ديدگاه كه
فضائل و رذائل اخلاقى را به عنوان نشانههاى سلامت روح انسان يا بيمارى آن معرّفى
مىكند، پيامبران الهى و پيشوايان معصوم و همچنين معلّمان اخلاق، طبيبان روحانى
هستند و دستورات آنها داروهاى شفابخش.
و بر اين اساس، همان گونه كه در طبّ جسمانى علاوه بر دارو، پرهيزهايى هم براى
رسيدن به بهبودى كامل لازم است، در طبّ روحانى و اخلاقى نيز پرهيز از دوستان فاسد،