نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 288
آوردند، على عليه السلام قبل از اين كه آنها به رختخواب پيامبر صلى الله عليه
و آله و سلم برسند از جاى برخاست و فرياد زد: چه مىخواهيد؟ مشركان كه از ديدن على
در بستر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مات و مبهوت شده بودند، گفتند: يا على!
به دنبال محمّد هستيم، او كجاست؟ حضرت فرمود: مگر او را به من سپرده بوديد كه
سراغش را از من مىگيريد؟ دشمن از اين ماجرا متحيّر و سرگردان شد، آيا على را
بكشند، يا او را رها كنند؟ أبو جهل گفت: اين جوان را رها كنيد، محمّد او را فريب
داده و براى حفظ جان خويش او را در بسترش خوابانيده است! على عليه السلام هنگامى
كه اين جمله توهينآميز را شنيد، كه هم توهين به محبوبش پيامبر اسلام صلى الله
عليه و آله و سلم بود و هم توهين به خودش، در نهايت جرأت و شجاعت فرمود:
الى تَقُولُ هذا يا أَبا جَهْل! قَدْ اعْطانى مِنَ الْعَقْلِ ما لَوْ قُسِّمَ
عَلى جَميعِ حُمَقاءِ الدُّنْيا وَ مَجانينِها لَصاروا بِه عُقَلاءَ، وَ مِنَ
الْقُوَّةِ ما لَوْ قُسِّمَ عَلى جَميعِ ضُعَفاءِ الدُّنْيا لَصاروا بِه
اقْوياءَ، وَ مِنَ الشُّجاعَةِ ما لَوْ قُسِّمَ عَلَى جَميعِ جُبَنَاءِ الدُّنْيا
لَصاروا بِه شَجْعاناً[1]
أبو جهل! آيا سادگى و خامى را به من نسبت مىدهى؟ (گويا مرا نشناختهاى، بگذار
خود را معرّفى كنم، آنطور كه شما خيال مىكنيد نيست، بلكه) خداوند آن قدر به من
عقل و خرد داده كه اگر بين تمام احمقهاى دنيا تقسيم شود، همه آنها صاحب عقل و
خرد مىشوند! و آن قدر به من قوّت و قدرت عطا كرده كه اگر بين تمام ضعيفان عالم
تقسيم شود، همگى نيرومند و پرقدرت مىشوند! و آن قدر به من شجاعت داده كه اگر بين
ترسوهاى جهان تقسيم شود، همه از شجاعان خواهند شد!
من پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را شناختهام و اسلام را آگاهانه
پذيرفتهام و لهذا جانم را در طبق اخلاص نهادهام. پس از اين گفتوگو، دشمنان
اسلام سرافكنده و مأيوس از خانه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم خارج شدند
و على عليه السلام سربلند و خوشحال به اين قسمت از مأموريّت خويش پايان بخشيد.