نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 197
واجد آن حاضر نيست اين محبّت را با هيچ چيز ديگر معاوضه كند، بلكه جانش را هم
در اين راه فدا مىكند.
به نمونهاى از اين محبّت عالى توجّه كنيد:
ميثم تمّار، عاشقى خالص
على عليه السلام به يكى از عاشقان خالص و داراى محبّتى فراوان، مىگويد:
تو را در آينده به خاطر دفاع از من و مكتب من و عشق و علاقهات به من، بردار
مىآويزند! در آن لحظه چه حالى خواهى داشت؟
عاشق مذكور نترسيد، نهراسيد، از على فرار نكرد، بلكه خوشحال شد و عرض كرد:
آقا! كجا مرا به دار خواهند آويخت؟!
على عليه السلام به نخلى از نخلهاى كوفه اشاره كرد و فرمود: بر روى چوبه اين
نخل تو را به دار خواهند زد.
اين عاشق پاكباخته، نه تنها از على عليه السلام فاصله نمىگيرد و از او دور
نمىشود و از آن شهر و ديار نمىگريزد، بلكه آتش عشقش به على شعلهورتر مىشود.
هر روز به نزد آن نخل مىآيد، به آن رسيدگى مىنمايد، آبياريش مىكند، در
كنارش نماز مىخواند، با درخت عشق مىكند و با آن گفتگو مىكند:
اى نخل! تو براى من ساخته شدهاى و من براى تو! روزى مرا به جرم عشق به على
عليه السلام بر روى تو بردار خواهند آويخت!» [1] در كجاى تاريخ بشريّت چنين انسانهاى عاشقى
يافت مىشود؟!
[1] نحوه اعدام به وسيله «چوبه دار»
در گذشته، در مقايسه با امروز متفاوت بوده است، امروزه طناب مخصوص چوبه دار را به
گردن شخص مجرم مىاندازند و او را به بالا مىكشند، يا زير پايش را خالى مىكنند،
تا در مدّت زمان كوتاهى بميرد؛ ولى در گذشته طناب را به زير دستان شخص مورد نظر
مىانداختند و او را به روى چوبه دار محكم مىبستند، تا روزهاى متمادى در مقابل
حرارت آفتاب و گرما يا سرما و بارش باران باشد و از تشنگى و گرسنگى زجركُش شود و
بميرد و حتّى پس از مرگ نيز جنازه بعضى از آنها را پائين نمىآوردند، تا عبرت
ديگران شود و به مرور زمان تمام گوشت بدنشان بريزد و تنها اسكلت آنها باقى بماند!
نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 197