3. ايجاد
شرايط لازم براى پرورش افراد و رسيدن به كمالات فردى.
اگر اين سه
اصل در جامعهاى حكمفرما باشد، افراد در اين جامعه از نظر اجتماعى به كمال رسيده و
از مدنيّت بهره بردهاند.
صميميّت و
استحكام روابط از كجا پيدا مىشود؟
منافع مادّى،
معمولًا منشأ ايجاد انواع اختلافات و كينهها و از بين رفتن صميميّت است. براى
رسيدن به اين هدف، بايد به يك سلسله اصول غير مادّى، پايبند بود؛ يعنى حسن نيّت و
صميميّت در سايه ايمان، تأمين مىشود نه به وسيله حسابهاى بىروح مادّى.
به همين جهت،
هيچ حكومتى، غير از حكومت دين و اخلاق قدرت ندارد تا غريزه استخدام و خودخواهى را،
در بشر كنترل كند، به اجتماع او نظم و آرامش دهد و سه اصل بالا را به طور كامل در
اجتماع، اجرا سازد. اگر دستورات صحيح مذهبى به صورت شايسته، مورد استفاده قرار
گيرد، اين اصول، اجرا مىگردد و در نتيجه جامعه به سوى كمال مخصوص خود، هدايت
مىشود.
دين با
قوانين خود، شرايطى در محيط زندگى افراد بشر ايجاد مىكند كه باعث رشد و پرورش
كافى آنها مىشود. به وسيله قوانين محكم و مقرّرات خود، در بين دلهاى افراد، الفت
و صميميّت ايجاد مىكند و عللى را كه موجب فاصله و دورى افراد از يكديگر مىشود،
از بين مىبرد. دين به خاطر ايجاد وحدت عقيده، انسانها را از پراكندگى فكرى نجات
داده، هدفهاى مادّى را تعديل مىكند و سرانجام، افراد يك جامعه را مانند اعضاى يك
بدن، تحت فرمان يك روح، يك اراده و يك فكر قرار مىدهد.
اجتماعى كه
افراد آن به اصول ايمان و اخلاق، پايبند نيستند، صحنه مبارزه