نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 268
پاسخ: اين ايراد از دو قسمت تشكيل يافته است:
الف) چگونه عدم، منشأ وجود مىشود؟
ب) اگر عالم، حادث باشد، محتاج به زمان و مكان
است و قبل از وجود آن، زمان و مكانى نبوده است.
لازم است به هر دو قسمت به طور جداگانه جواب داده شود، امّا قسمت اوّل از چند
جهت قابل بحث است:
1. قبل از هر چيز بايد دانست كه مادّىها نيز از اين اشكال مصون نبوده و اين
ايراد به خود آنها هم وارد است، چرا كه مادّىها معتقدند كه مادّه عالم، قديم و
ازلى است، ولى پيوسته در تغيير و تحوّل بوده و از صورتى به صورت ديگر در آمده است.
تا آنجا كه مىگويند: مادّه عالم از ازل تا به حال، نه چيزى از آن كم شده و نه بر
آن افزوده گرديده است و تمام تغييرات و تحوّلات در صورت آن بوده است.
بنابراين صورت فعلى موجودات جهان و همچنين صورتهاى قبل از آن، همه حادث
هستند، زيرا هر كدام در گذشته، عدم بوده و يكى پس از ديگرى وجود پيدا كرده است. به
همين جهت عين اين اشكال در مورد صورت موجودات كه به عقيده خود آنها حادث است،
متوجّه خودشان مىشود، زيرا صورت و كيفيّت هم كه به نوبه خود وجود دارد، بايد گفت
از عدم به وجود آمده است، يعنى همان ايرادى كه آنها در مورد وجود مادّه به
خداپرستان مىگيرند، در «صورت» متوجّه خود آنها مىشود. بهتر آن است كه اين مطلب
با يك مثال ساده به طور كامل روشن شود:
فرض كنيد قلم را به دست گرفته و نامهاى به دوست صميمى خود نوشتيم يا تصويرى
از فلان منظره زيباى بهارى، روى كاغذ رسم كرديم؛ مادّى مىگويد مادّه اين مركّب و
كاغذ، ازلى و قديم است، ولى نمىتواند صورت و شكلى را كه پيش از اين اثرى از آن بر
صفحه كاغذ نبوده و توسّط حركات دست ما انجام گرفته، ازلى و قديم بداند، پس خواه
ناخواه آن را حادث مىداند.
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 268