نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 267
ايراد هفتم: آيا ممكن است چيزى از عدم به وجود آيد؟
از جمله ايراداتى كه گاهى از طرف مادّىها به خداپرستان گرفته مىشود، مسأله
ابداع است.
گرچه اين ايراد چندان جنبه علمى و منطقى ندارد، ولى در صورت و لباس علمى بيان
شده و از نظر تبليغى مؤثّر است.
آنها مىگويند: بنابر عقيده الهيّين، عالم حادث است و از عدم به وجود آمده
است، ما سؤال مىكنيم كه مگر مىشود عدم، منشأ وجود چيزى شود؟ عدم چيزى نيست تا
علّت وجود گردد، با آنكه در جاى خود ثابت شده كه ممكن نيست نقيض شىء صفت شىء
باشد؛ از طرفى همه مىدانيم كه وجود و عدم، نقيض يكديگرند؛ پس چگونه ممكن است عدم
علّت وجود باشد؟
و به عبارت سادهتر: شما خداپرستان معتقديد كه عالم، حادث است و از نيستى به
هستى آمده است، مگر ممكن است نيستى، منشأ و اصل هستى باشد؟!
و نيز اضافه مىكنند كه بايد هر حادثى در زمان و مكان واقع شود؛ آيا قبل از
عالم مىتوان زمان و مكانى فرض نمود تا ظرف پيدايش عالم باشد؟ بنابراين بايد گفت:
عالم، قديم و ازلى است (همواره بوده و هست) و بديهى است كه چنين چيزى احتياج
به سبب و علّتى ندارد.
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 267