نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 263
يك حرف هست، كه يكى ازاحتمالات صحيح و بقيّه غلط است. حال براى پيدايش يك كلمه
و يا يك جمله، ميليونها احتمال و براى پيدايش يك قصيده يا يك مقاله علمى، تاريخى
و ... احتمالات به اندازهاى مىشود كه نمىتوان عددى براى آن پيدا كرد. شرح مفصّل
اين مطلب در آغاز كتاب (دليل نظم) از نظرتان گذشت.
بنابراين مىگوييم: نظم فعلى به هر شكلى كه پيدا شده، مطابق حساب احتمالات،
مُحال است مولود تصادف باشد.
فرض كنيد همراه «كريستف كلمب» وارد قارّه آمريكا مىشديم، در حالى كه اثرى از
بوميان و انسانهاى آنجا نمىديديم، بلكه تنها آثار يك شهر بزرگ و خالى از سكنه با
خيابانهاى منظّم، عمارتهاى گوناگون و بسيار محكم، انواع ريزه كارىها،
مجسّمهها، لوله كشى بسيار مرتّب، اشجار، باغستانهاى منظّم و ... به چشم ما
مىخورد كه هر كدام از هوش و فكر سازنده خود حكايت مىكرد؛ حال اگر تمام مردم دنيا
به ما مىگفتند: اين آثار، معلول تصادف عوامل طبيعى بوده كه در طىّ ميلياردها سال،
آثار مختلفى- ناقص و غير ناقص- به وجود آورده و در بين آنها تنها اين آثار باقى
مانده و بقيّه از بين رفتهاند و هيچ موجود متفكّرى در پيدايش آنها دست اندركار
نبوده است؛ آيا اين سخنان را باور مىكرديم؟ يا عكس آن را قبول كرده و ترديدى
نداشتيم كه موجود متفكّرى دست اندر كار ساختمان اين شهر بزرگ بوده است؟!
همچنين آيا عاقلانه است كه كتاب قانون بوعلى سينا يا كتاب ديگرى را به دست ما
بدهند و به ما بگويند كه اين كتاب در نتيجه حركات بسيار زياد افراد بى سواد، روى
هزاران صفحه كاغذ- كه به صورت تصادفى يكى هم كامل بوده است- به وجود آمده، آنگاه
به تدريج كتابهاى ناقص- به دليل عدم استفاده- از ميان رفتهاند؟
2. شرايط بقا و شرايط كمال
اگر به فرض اين سخن درست باشد، يعنى به گفته شما ميليونها موجود نامنظّم
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 263