responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 189

براى نمونه چند جمله از اعتقادات ارباب كليسا و يهود را نسبت به خدا نقل مى‌كنيم تا معلوم شود، هيچ جاى تعجّب نيست كه يك دانشمند طبيعى به چنين خدايى ايمان نداشته باشد:

اوّل: در باب سيم، سفر پيدايش تورات، آيه هشتم چنين مى‌خوانيم:

«و آواز خداوند را شنيدند كه در هنگام وزيدن نسيم بهار در باغ مى‌خراميد و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند در ميان درختان باغ پنهان كردند! و خداوند آدم را ندا در داد و گفت: كجا هستى؟!».

در اين آيات، خداوند مانند انسان، موجود ضعيفى معرّفى شده كه هنگام صبح در باغ مى‌خرامد و از حوادثى كه در چند قدمى او مى‌گذرد بى خبر است.

دوم: در باب سى و دوم، باب سفر پيدايش تورات، آيه بيست و چهارم مى‌گويد:

«و يعقوب تنها ماند و مردى با وى تا طلوع فجر كُشتى مى‌گرفت و چون او ديد بر يعقوب غلبه نمى‌يابد، كف ران يعقوب را لمس كرد و كف ران يعقوب در كشتى گرفتن با او فشرده شد.

[آن مرد] گفت: مرا رها كن! زيرا كه فجر مى‌شكافد. [يعقوب‌] گفت: تا مرا بركت ندهى رها نكنم. [آن مرد] به وى گفت: نام تو چيست؟

گفت: يعقوب. گفت: از اين پس نام تو يعقوب خوانده نشود، بلكه اسرائيل‌ [گفته شود]، زيرا كه با خدا و انسان مجاهده كردى و نصرت يافتى. يعقوب از او سؤال كرد كه مرا از نام خود آگاه ساز! گفت: چرا اسم مرا مى‌پرسى؟ و او (يعقوب) را در آنجا بركت داد و يعقوب آن محل را «فئيل» ناميده و گفت: زيرا خدا را در رو به رو ديدم و جانم رستگار شد».

طبق اين آيات، خداوند در يك مبارزه جدّى از سر شب تا به صبح با يعقوب مى‌جنگد و هنگام صبح با اصرار و التماس از چنگال او نجات مى‌يابد و يعقوب برنده اين كشتى مى‌شود!

نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست