نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 164
موضوع داشته باشيم، براى حلّ آن از مقياس شناخت فطريّات در بحث فطرت استمداد
مىجوييم.
هنگامى كه به طرز تفكّر كودكان مراجعه مىكنيم مىبينيم كه فطرت آنها- كه هنوز
در اثر بحثها، گفتگوها و استدلالهاى پر پيچ و خم فلسفى و علمى تغيير شكل نداده و
دست نخورده و سالم مانده است- تسلسل را نمىپذيرد و آن را محال و غير معقول
مىداند.
كودكان كه حسّ كنجكاوى و علّت جويى فطرى بيدارى دارند، اغلب از پدر و مادر خود
درباره علّت پيدايش گروهى از موجودات سؤالاتى مىكنند؛ به عنوان مثال كودك از پدر
خود مىپرسد شما كه پدر من هستيد، پس پدر شما كيست؟
پدر پاسخ مىدهد كه پدر من فلانى است. كودك مىپرسد كه پدر او كه بود؟
مىگويد فلانى. كودك كنجكاو به همين ترتيب به سؤالات خود ادامه مىدهد تا
اينكه سرانجام پدر مىگويد:
پدر همه ما آدم عليه السلام است، ولى كودك به اين هم قانع نشده و سؤال مىكند
كه پدر او كيست؟ پدر جواب مىدهد خداوند وى را بدون پدر آفريد. فطرت كودك باز قانع
نشده و مىپرسد پدر خدا كيست؟ تا آنكه پدر به فطرت سليم كودك پاسخ قاطعى داده و
مىگويد: خدا آفريدگار همه موجودات است و وجود او از خودش مىباشد. در اينجاست كه
فطرت كودك قانع شده و به سؤالات خود خاتمه مىدهد، و اگر پدر اين جواب را نمىداد،
روح كودك قانع نمىشد.
اين يك مثال ساده بود؛ شما نيز با مراجعه به وجدان خود و به فطرت كنجكاو
كودكان، مىتوانيد مثالهاى گوناگون و متعدّدى در اين باره تهيّه كنيد.
بديهى است كه نبايد سادگى و روشنى مثال را دليل بر سادگى و بىاهميّتى اصل
مطلب گرفت، زيرا اين مثالهاى ساده، ما را به واقعيّت ادراك فطرى سالم آشنا
مىسازد و بهترين راه دريافت فطريّات، مطالعه همين گونه مثالها و تجربيّات ساده
است كه از فطرت سليم و دست نخورده افرادى مانند كودكان به دست مىآيد.
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 164