نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 132
دارد، در جاى محفوظى از بدن، ميان دو ديواره محكم استخوانهاى پشت و قفسه
سينه، در بين دو شش و در سمت چپ بدن قرار گرفته و توسّط سرخرگها و سياهرگهاى
بزرگ از بالا آويزان است. اين عضو عجيب (قلب) داراى ساختمان پيچيده و بسيار دقيقى
مىباشد كه در اينجا به قسمتهايى از آن به طور مختصر اشاره مىنماييم.
به طور كلّى قلب داراى چهار حفره است؛ دو حفره در قسمت بالا به نام «دهليز» و
دو حفره در قسمت پايين به نام «بطن».
اين حفرهها به گونهاى خاص با هم ارتباط دارند، يعنى دهليز فوقانى سمت چپ، به
وسيله دريچه مخصوصى (دريچه سه لختى) با بطن راست ارتباط دارد.
البتّه ديواره و گنجايش حفرهها با هم فرق دارد. بطنها هم ضخيمتر و هم
بزرگترند، به خصوص بطن چپ كه با ديواره ضخيم و ظريف، بيشتر نقش اصلى را در دستگاه
گردش خون ايفا مىكند. اين را هم بايد دانست كه بطن و دهليز راست به وسيله
ديوارهاى از بطن و دهليز چپ جدا شده و به اين وسيله قلب به دو بخش چپ و راست
تقسيم مىگردد و همانطورى كه خواهيم ديد اعمال اين بخش نيز به طور كامل از هم
متمايز و جدا مىباشد. [1]
[1]. از جمله شگفتىهاى اسرارآميز
آفرينش قلب اين است كه وقتى طفل هنوز متولّد نشده، دو حفره فوقانى قلب او (دهليزها)
به وسيله سوراخى به هم راه دارد و جريان خون در بدن او بر خلاف گردش خون در يك
انسان كامل است، ولى به محض اينكه طفل متولّد مىشود و اوّلين استنشاق را از هواى
خارج به عمل مىآورد، فورى سوراخ مزبور گرفته شده و جريان خون وى طبيعى مىگردد!
گر چه رابطه علّت و معلولى استنشاق و بسته شدن دريچه مزبور، به صورت
اسرارآميزى است، ولى هدف و نتيجه آن يك درس توحيدى روشن مىباشد، زيرا همان طورى
كه مىدانيم جدايى و استقلال حفرههاى بالاى قلب (دهليزها) براى اين است كه يكى
خون كثيف را از طريق بطن به ريه يا پالايشگاه بدن براند و ديگرى خون صاف و زنده را
براى تغذيه به طرف تمام سلولهاى بدن بفرستد، البتّه اين اختلاف وظيفه در زمانى
است كه دستگاه تنفّس و پالايش بدن به كار افتاده باشد، ولى چون جنين از خون تصفيه
شده رحم مادر استفاده مىكند و راهى براى تنفّس ندارد، اين موضوع براى جنين منتفى
است!
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 132