responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 87

81. امام صادق عليه السلام: به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داده شد كه مردى مجروح و آسيب ديده، جُنُب شد. به وى گفته شد غسل كند. او هم غسل كرد و سپس، سرما خورد و لرزيد و از دنيا رفت.

پيامبر خدا فرمود: «او را كُشتند. خداوند، آنان را بكُشد! همانا داروى درمانده [از پاسخ‌]، پرسيدن [از دانا] است».

82. مسند ابن حنبل به نقل از ابو امامه: جوانى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا! اجازه بده زنا كنم!

مردم به سويش هجوم آوردند و آزارش دادند و گفتند: ساكت شو!

پيامبر خدا فرمود: «او را نزديك بياوريد».

جوان به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك شد و نشست. پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: «آيا اين عمل را براى مادرت مى‌پسندى؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدايت!

فرمود: «مردم هم اين عمل را براى مادران خود نمى‌پسندند».

[سپس‌] فرمود: «آيا اين عمل را براى دخترت مى‌پسندى؟».

جوان گفت: نه به خدا، اى پيامبر خدا، جانم فدايت!

فرمود: «مردم هم اين عمل را براى دختران خود نمى‌پسندند».

[سپس‌] فرمود: «آيا اين عمل را براى خواهرت مى‌پسندى؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدايت!

فرمود: «مردم هم اين عمل را براى خواهران خود نمى‌پسندند.

[آنگاه‌] فرمود: «آيا اين عمل را براى عمّه‌ات مى‌پسندى؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدايت!

فرمود: «مردم هم آن را براى عمّه‌هاى خود، روا نمى‌دارند».

[سپس‌] فرمود: «آيا اين عمل را براى خاله‌ات مى‌پسندى؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدايت!

فرمود: «مردم هم آن را براى خاله‌هاى خود نمى‌پسندند».

[سپس‌] پيامبر خدا، دست خويش بر آن جوان نهاد و گفت: «بار خدايا! گناهش را ببخش و دلش را پاكيزه گردان و به وى پاكْ‌دامنى ده!».

آن جوان، از آن پس، هرگز سراغ كار [خلاف‌] را نگرفت.


نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 87
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست