نيكوكار)» و «ابن ادبَر»، از كسانى است كه جاهليت و اسلام را درك
كرده است. او بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد و با ايشان، مصاحبت داشت.
حُجر،
از چهرههاى منوّر تاريخ اسلام و از قلّهسانان پُرفروغ تاريخ تشيّع است. او هنوز
در سنين جوانى بود كه به محضر پيامبر خدا درآمد و اسلام آورد. دنيا گريزى، زهد،
نمازگزارى و روزهدارىِ بسيار، سلحشورى و رزمآورى، شرافت و كرامت و درستكارى و
عبادت، از ويژگىهاى اوست.
او
به زهد، معروف بود. روح پاك، نفْس سالم، مَنش والا و روش پيراسته حُجر، او را
مستجاب الدعوه ساخته بود. او هرگز در برابر حقكشىها و باطلگرايىها سكوت
نمىكرد. چنين بود كه همراه مؤمنان و مجاهدان، بر عثمان شوريد و در عينيت بخشيدن
به حاكميت مولا على عليه السلام، از هيچ كوششى دريغ نكرد و بدين سان، از ياران
ويژه و پيروان مطيع او به شمار مىرفت.
او
در نبردهاى على عليه السلام نيز شركت داشت. در جمل، فرمانده سوارهنظام كِنديان
بود و در صفّين، فرماندهى قبيله خود را به عهده داشت و در نهروان، جناح چپ[1]
و يا راست سپاه على عليه السلام را فرماندهى مىكرد.
او
زبانى گويا و كلامى نافذ داشت، به بلاغتْ سخن مىگفت و با فصاحت، حقايق را بيان
مىنمود. سخنان زيبا و بيدارگر او درباره جايگاه والاى على عليه السلام، نشانى است
از اين حقيقت.
او
يار باوفاى على عليه السلام و از مدافعان سختكوش وى بود. چون ضحّاك بن قيس براى
غارتگرى روى به عراق نهاد، حجر بن عدى از على عليه السلام براى رويارويى با او
فرمان گرفت و با دلاورى، او را شكست داد و ضحّاك، پا به فرار نهاد.
حجر،
لحظاتى قبل از ضربت خوردن على عليه السلام، از توطئه خبر يافت و با تمام توان
كوشيد تا ايشان را خبر كند؛ امّا موفّق نشد و غمِ به خون نشستن على عليه السلام بر
جانش نشست.
[1] الاستيعاب: ج 1 ص 389 ش
505، اسد الغابة: ج 1 ص 697 ش 1093.