responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 385

خداوند، براى جعفر دو بال آغشته به خون قرار داده و همراه فرشتگان، پرواز مى‌كند.

هنگامى كه آزار قريش نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش كه به وى ايمان آورده بودند، در مكّه، پيش از هجرت به مدينه، شدّت يافت، پيامبر صلى الله عليه و آله به يارانش دستور داد به حبشه هجرت كنند و به جعفر بن ابى طالب، دستور داد تا همراه آنان، هجرت كند. جعفر و هفتاد مرد از مسلمانان، از مكّه بيرون رفتند تا به دريا رسيده، بر كشتى سوار شدند. وقتى خبر به قريش رسيد، عمرو بن عاص و عَمّارة بن وليد را به سوى پادشاه حبشه، نجاشى فرستادند تا مهاجران را برگرداند ... نمايندگان قريش، بر نجاشى وارد شدند و با خود، هدايايى برده بودند. نجاشى، هدايا را از آنان پذيرفت.

عمرو بن عاص گفت: اى پادشاه! گروهى از مردم ما به مخالفت با آيين ما برخاسته و خدايان ما را دشنام مى‌دهند و اينك، نزد تو آمده‌اند. آنها را به ما برگردان.

نجاشى به دنبال جعفر فرستاد. او را آوردند. رو به جعفر كرد و گفت: اينها چه مى‌گويند؟

جعفر گفت: اى پادشاه! چه مى‌گويند؟

گفت: مى‌خواهند شما را به آنان بازگردانم.

جعفر گفت: اى پادشاه! از آنان بپرس آيا ما برده آنانيم؟

عمرو بن عاص گفت: خير؛ آزادگانى بزرگوارند.

جعفر گفت: اى پادشاه! از آنان بپرس آيا ما به آنان بدهكاريم كه آن را مطالبه مى‌كنند؟

عمرو گفت: خير، ما از شما طلبى نداريم.

جعفر گفت: آيا بر عهده ما خون‌بهايى است كه مطالبه مى‌كنيد؟

عمرو گفت: خير.


نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 385
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست