خداوند،
او را بر شما برگزيده و بر دانش و [توانمندى] جسم او افزوده است».
بررسى
تاريخ انبيا و اوصياى آنان، نشان مىدهد كه همه آنان از توانمندى جسم و روح در
كنار هم، برخوردار بودهاند.
بر
اين پايه، امام على عليه السلام، در پايان دعايى كه بهترين درس خودسازى است، بر
نيرومندى «جوارح (اندامها)» در كنار نيرومندى «جوانح (قُواى روحى)»[3]
تأكيد فرموده است:
يا
رَبِّ، يا رَبِّ! قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارحى وَ اشدُد عَلَى العَزيمَةِ
جَوانِحى.[4]
پروردگارا،
پروردگارا، پروردگارا! اندام مرا بر خدمتگزارىات توانمند ساز و درونم را در تصميمگيرى
قوى دار.
و
بر اين اساس، روايات اسلامى، به عنوان رهنمودهاى حكيمانهاى كه ضمن توصيههاى
شمارى از انبياى گذشته نيز آمده، تأكيد مىكنند كه انسان عاقل، در كنار
برنامهريزى براى تحصيل علم، كار و ارتباط با خداوند متعال، بايد براى برخوردارى
از لذايذ و كاميابىهاى مشروع زندگى نيز برنامه داشته باشد و توضيح داده شده كه
اين برنامه، در واقع، زمينهساز انجام دادن ساير برنامههاى مهم زندگى است و اين،
بدان معناست كه رسيدن به قلّه كمال، بدون برخوردارىهاى انسان از
[3] جوانح، جمع جانحه به
معناى قسمت زير استخوان سينه است و در اينجا كنايه از قلب است؛ زيرا تصميمگيرى
مربوط به قلب و روح است، نه اعضا و جوارح( الصحاح: ج 1 ص 460).