responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 153

ديگرى گفت: من [مى‌توانم‌].

پرسيد: چگونه؟

گفت: با كارهاى خوب.

شيطان گفت: برو كه تو مى‌توانى. شيطانك به محل سكونت عابد رفت و در كنار او به نماز ايستاد. عابد، مى‌خوابيد و شيطانك، نمى‌خوابيد. عابد، استراحت مى‌كرد و شيطانك، استراحت نمى‌كرد. عابد، رو به او كرد و در حالى كه خود و كارهاى خود را كوچك مى‌ديد، پرسيد: اى بنده خدا! چگونه اين همه توان بر انجام دادن نماز دارى؟ شيطانك، پاسخ نداد. [عابد] دوباره پرسيد.

شيطانك، در پاسخ گفت: اى بنده خدا! من گناه كردم و از آن، توبه نمودم. اينك، هرگاه به ياد آن گناه مى‌افتم، بر انجام دادن نماز، نيرو مى‌گيرم.

عابد گفت: بگو چه گناهى مرتكب شدى تا من هم انجام بدهم و توبه كنم و بر نماز خواندن بيشتر، نيرومند گردم.

شيطانك گفت: وارد شهر شو و سراغ فلان زن روسپى را بگير و دو درهم به وى بده و مرتكب فحشا شو.

عابد گفت: دو درهم را از كجا بياورم؟ اصلًا دو درهم چيست؟ شيطانك از زير پايش دو درهم بيرون آورد و به وى داد. عابد با لباس بلند خود، وارد شهر شد و سراغ خانه زن روسپى را گرفت. مردم، او را راهنمايى كردند و گمان كردند كه آمده تا او را موعظه نمايد. عابد، نزد زن آمد و دو درهم را پيش او انداخت و گفت: بلند شو! زن بلند شد، داخل خانه شد و به عابد گفت: داخل شو.

سپس به عابد گفت: با هيئتى نزد من آمدى كه آن گونه، كسى نزد من نمى‌آيد. داستانت چيست؟ به من بگو. عابد، داستان را برايش تعريف كرد.

زن گفت: اى بنده خدا! ترك گناه، آسان‌تر از توبه است و چنين نيست كه‌


نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 153
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست