نام کتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى نویسنده : صفره، حسين جلد : 1 صفحه : 57
زمينههاى اجتماعى ظهور بابيه
به عقيده برخى از محقّقان، روحيه شكست خورده مردم ايران پس از جنگهاى ايران و روس، و نااميدى از اقتدار دولت و روحانيت- كه هر دو وارد ميدان شده بودند- فقر مردم و ظلم شديد حاكمان، زمينه روانىاى را فراهم نمود تا برخى از مردم به نيرويى فراتر از آنچه موجود بود، تمايل پيدا كنند و زمينه براى ظهور مدّعيان ارتباط با امام زمان عليه السلام به عنوان منجى بشر، تسهيل گردد.[1]
بر اين اساس، عدّه بسيارى از مردم كه اغلب از ميان روستاييان، پيشه وران جزء و يا طلّاب شيخىْ مسلك بودند، به سيّد على محمّد باب اقبال نمودند و در برخى مناطق (مانند: مازندران، زنجان، تبريز و ...) بر ضدّ حاكمان محلّى و حتّى شخص ناصرالدين شاه، به مبارزه پرداختند و خواستند او را بكشند كه موفّق نشدند.[2]
در طىّ اين شورشها عدّه بسيارى از مردم، كشته شدند. آنان با در دست داشتن شمشير و با فرياد «يا صاحب الزمان!»، حمله مىكردند كه توسّط نيروهاى دولتى، قتل عام شدند.
مدّت زيادى از آغاز ادّعاى باب نگذشته بود كه با موانع و مخالفتهاى جدّى از سوى روحانيت و دولت وقت، روبهرو شد. چون از يك سو با شورشهاى پيروانش، امنيت كشور و حكومت قاجار را در معرض خطر جدّى قرار داده بود و از سوى ديگر، ادّعاهاى او، دليل بر خروج وى از دين اسلام و مجازات آن، اعدام بود.
امّا علما به سبب احتمال جنون وى، در صدور فتواى قتل او تعلّل مىكردند.
به هر ترتيب، دولت وقت، حكم زندان او را صادر كرد و او در شيراز، زندانى شد. سپس، وى را به اصفهان فرارى دادند و سرانجام به زندان «چهريق» در تبريز انتقال يافت و دو سال در آن جا زندانى بود.