نام کتاب : حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 3 صفحه : 7
3 / 54
كافى
واژه شناسى «كافى»
صفت «كافى (بسنده)» ، اسم فاعل از مادّه «كفى» است كه بر بسندگى اى دلالت دارد كه نهايتى برايش قابل تصوّر نيست ؛ يعنى نياز به افزايش ندارد . «كفى الشى ء ، يكفى ، كفايةً فهو كاف» ، هنگامى گفته مى شود كه با آن ، بى نيازى از ديگرى حاصل آيد و «قد كفى كفاية» ؛ يعنى : «فلان كار را به خوبى عهده دار شد » .
كافى، در قرآن و حديث
برگرفته هاى مادّه «كفى» در قرآن كريم ، 28 بار به خداوند نسبت داده شده است و صفت «كافى» ، يك بار در گفتار خدا : «آيا خدا بنده خود را بسنده نيست؟» ، ياد شده است . در آيات و روايات آمده كه خداى متعال ، از همه چيز بسنده است و چيزى از او بسندگى نمى كند و جز او بسنده اى نيست و خدا در سرپرستى و يارى ، بسنده است .
قرآن
«و مى گويند: «فرمان بُرداريم» ؛ ولى چون از نزد تو بيرون مى روند، جمعى از آنان ، شبانه، جز آنچه تو مى گويى ، تدبير مى كنند. و خدا آنچه را كه شبانه در سر مى پرورند، مى نگارد. پس، از ايشان روى برتاب و بر خدا توكّل كن ؛ و خدا ، بسْ كارساز است» .
«و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، از آنِ خداست ؛ و خدا ، بسْ كارساز است » .
«و خدا به [ حالِ ]دشمنان شما داناتر است . كافى است كه خدا ، سرپرست [ ـِ شما ] باشد، و كافى است كه خدا ياور [ ـِ شما ]باشد» .
نام کتاب : حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 3 صفحه : 7