روش ايشان، جمع بين روايات، تا حدّ امكان بود،[2] حتّى به نحو تخيير ميان آنها.
در نتيجه، وقتى تعارض بين روايات ثابت شود و امكان جمع يا تخيير وجود نداشته باشد، نوبت به معالجه سندى مىرسد، كه اوّلين آنها شهرت فتوايى است؛ يعنى آن كه فقهاى مشهور بر مضمون يكى از متعارضين، بدون در نظر گرفتن وضعيت راويان حديث، فتوا داده باشند. در اين صورت است كه روايت معارض، كنار گذاشته مىشود، حتّى اگر سندش صحيح باشد.
امّا در صورتى كه اختلاف فتوايى وجود داشته باشد و شهرت فتوايى تحقّق نيابد، ترجيح با خبرى است كه در كتابهاى حديثى و جوامع روايى معتبر، بيشتر نقل شده باشد، و در صورت تساوى در تعداد نقلها و عدم تحقّق شهرت روايى، سراغ نظر علماى رجال رفته و آنچه ضعيفتر است، كنار مىگذارد.
پس نزد آية اللَّه بروجردى، معالجه سندى، سه مرحله دارد:
مرحله اوّل، ترجيح از ناحيه دلالت به وسيله اعتماد بر شهرت فتوايى؛
مرحله دوم، ترجيح از ناحيه صدور، بدون در نظر گرفتن سند، به وسيله مؤثّر دانستن تعداد نقل روايات و در مواردى به وسيله ضابط بودن راويان يك حديث و اضطراب ديگرى.
مرحله سوم، از راه تضعيفات در سند، كه شامل: غلو، جهالت، عدم توثيق، مُرسل بودن، موافق عامّه بودن و ... انجام مىشود.[3]
3. معجم رجال الحديث
تأليف آية اللَّه سيّد ابوالقاسم موسوى خويى (1278- 1371 ش).
[1]. المنهج الرجالى، ص 76( به نقل از: نهاية التقرير، ج 1، ص 239 و 244).