. راستگويى، مطابقت گفتار است با نهاده الهى .
61.اَلمُرائي ظاهِرُهُ جَميلٌ وَ باطِنُهُ عَليلٌ ؛ (1577)
.رياكار، ظاهرش زيباست و باطنش بيمار .
62.اَلمَطَلُ وَ المَنُّ مُنَكِّدَا الإحسانِ ؛ (1595)
.تعلّل ورزيدن و منّت نهادن ، از [ارزش] احسان مى كاهد .
63.اَلدُّعاءُ لِلسّائِلِ إحدَى الصَّدَقَتَينِ ؛ (1620)
.دعا كردن براى حاجتْ خواه ، يكى از دو صدقه است .
64.اَلإنصافُ يَرفَعُ الخِلافَ وَ يُوجِبُ الاِئتِلافَ ؛ (1702)
.انصاف داشتن ، اختلاف را از ميان برمى دارد و الفت مى آورد .
65.اَلصَّبرُ عَلى طاعَةِ اللّه ِ أهوَنُ مِنَ الصَّبرِ عَلى عُقُوبَتِهِ ؛ (1731)
.صبر كردن بر اطاعت از خداوند، آسان تر از صبر كردن بر كيفر اوست .
66.اَلعالِمُ مَن لا يَشبَعُ مِنَ العِلمِ وَ لا يَتَشَبَّعُ بِهِ ؛ (1740)
.دانشمند، كسى است كه از دانش، سيرى نپذيرد و به سيرى از آن نيز وانمود نكند .
67.اَلكَمالُ فِي ثَلاثٍ : اَلصَبرُ عَلَى النَّوائِبِ وَ التَوَرُّعُ فِى المَطالِبِ وَ إسعافُ الطّالِبِ ؛ (1777)
.كمال آدمى در سه چيز است : شكيبايى بر ناگوارى ها ، پارسايى در خواسته ها و برآوردنِ خواهشِ درخواست كننده .
68.اَلعارِفُ مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَأَعتَقَها وَ نَزَّهَها عَن كُلِّ ما يُبَعِّدُها وَ يُوبِقُها ؛ (1788)
.عارف، كسى است كه خود را بشناسد و خويشتن را از هر چيزى كه [از راه راست] دورش مى كند و به هلاكتش مى اندازد ، آزاد و پاك گرداند .