responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 6  صفحه : 33

1587.مقاتل الطالبيّين ـ به نقل از حميد بن مسلم ـ: مردى از راه رسيد و به ميان لشكر حسين عليه السلام در آمد و به نزد يكى از ياران حسين عليه السلام رفت و به او گفت: از فلان پسرت ، خبر رسيده است كه جنگجويان ديلم ، او را اسير كرده اند . پس با من بيا تا در پرداخت فِديه اش بكوشيم . او گفت: تا چه كنم ؟! او و خودم را به حساب خدا ، وا مى نهم . حسين عليه السلام به او فرمود : «برو كه بيعتم را از تو برداشتم . فديه پسرت را هم من به تو مى بخشم» . او گفت: هرگز ! از تو جدا شوم و سپس ، خبرت را از كاروان ها بپرسم ؟! به خدا سوگند كه اين ، هرگز نمى شود و از تو جدا نمى گردم . سپس به دشمن ، يورش بُرد و جنگيد تا كشته شد . رحمت و رضوان خدا بر او باد! [1]

1588.شرح الأخبار : امام حسين عليه السلام ، خطاب به يارانش فرمود : «اينها ، جز مرا نمى جويند و من هم خود را تسليم آنان نمى كنم تا آن كه مرا بكُشند . هر يك از شما كه مى خواهد ، باز گردد كه از سوى من ، اجازه دارد» . گفتند : چگونه فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را رها كرده ، برويم ؟ پيشِ رويش كشته مى شويم ، پس از آن كه همه توانمان را در برابر دشمنش به كار مى بنديم . آنان را از حسين ، مى رانيم تا خداى عز و جل را ديدار كنيم .


[1] مقاتل الطالبيّين ، اين ماجرا را در ضمن وقايع روز عاشورا آورده است ؛ امّا از الملهوف ، چنين بر مى آيد كه اين حادثه در شب عاشورا روى داده است. متن الطبقات الكبرى نيز گوياى همين مطلب است . برخى كتاب ها نظير تهذيب الكمال هم ، بدون اشاره به زمان آن ، صرفا ماجرا را آورده اند .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 6  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست