responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 10  صفحه : 99

2828.الدعوات: مختار ، سرِ عمر بن سعد را ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ به سوى ايشان (امام زين العابدين عليه السلام ) فرستاد و به مأمور گفت: آنچه را كه با توست ، با كسى در ميان مگذار تا سفره غذا گسترده شود. او هنگامى كه سفره گسترده شد، وارد شد . امام زين العابدين عليه السلام به سجده افتاد و گريست و گريه را طول داد و آن گاه نشست و فرمود : «ستايش ، خداوندى راست كه انتقام مرا پيش از درگذشتم گرفت!» .

4 / 13

گريه امام باقر عليه السلام

2829.مروج الذهب ـ به نقل از محمّد بن سليمان نوفلى ـ: وقتى كُمَيت بن زيد اسدى، از طايفه اَسد ، از بنى مُضَر بن نِزار، [قصيده ميميّه] هاشميّات را سرود...، در همان زمان، به مدينه آمد و خدمت ابو جعفر باقر عليه السلام رسيد و ايشان شبانه به او اجازه وارد شدن داد . وقتى او در [قصيده] ميميّه اش به اين جا رسيد كه: {0 و كشته شدنِ آن كشته در طَف ، نيرنگى از جانب آنان بود ؛ همان فرومايگان امّت و رذل ها. 0} باقر عليه السلام گريست و فرمود: «اى كُمَيت ! اگر نزد ما مالى بود ، به تو مى داديم ؛ ولى در حقّ تو همان است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به حَسّان بن ثابت فرمود كه: همواره به روح القدس تأييدشده اى ، تا زمانى كه از ما اهل بيت دفاع مى كنى » .

2830.كفاية الأثر ـ به نقل از كميت ـ: بر آقايم امام باقر عليه السلام وارد شدم و گفتم : اى پسر پيامبر خدا ! من در باره شما شعرهايى گفته ام . اجازه مى دهيد آنها را بخوانم. امام عليه السلام فرمود: اى كميت! [اين روزها] ايّام البيض است [و شعرخوانى در آن ، روا نيست]» . گفتم : اشعار ، در باره شماست. فرمود: «بخوان» و من خواندم: 0 روزگار ، مرا خنداند و گرياند و روزگار ، تحوّل و رنگارنگى دارد. 0 0 نُه تن كه در طَف ، نيرنگ زده شدند ، همه شان كفن گرديدند . 0 ايشان گريست و امام صادق عليه السلام هم گريست و شنيدم كه كنيزى از پشت پرده مى گريد . نيز وقتى به اين گفته رسيدم كه : 0 و شش تن كه كسى همپاى آنان نيست : پسران عقيل ، بهترينِ جوانان ، 0 0 و آن گاه على ، خوب و مولاى شما كه يادشان اندوه هايم را بر مى انگيزاند 0 امام عليه السلام گريست و آن گاه فرمود: «هيچ كس نيست كه از ما ياد كند و يا ما نزد او ياد شويم و از چشمانش اشكى ـ هر چند به كوچكىِ بال پشه باشد ـ جارى شود ، مگر اين كه خداوند در بهشت ، خانه اى برايش مى سازد و آن را حجابى ميان او و آتش قرار مى دهد». هنگامى كه كلامم به اين جا رسيد: 0 هر كس از مصيبتى كه به شما رسيد، شادمان باشد، يا روزى از اين روزها ، سرزنشگر [شما] باشد كه 0 0 چرا پس از عزّت ، خوار شديد، پس بايد بدانيد كه من نيز نتوانستم ستم را از خودم دفع كنم، آن زمان كه مرا فرا گرفت . 0 دست مرا گرفت و فرمود : «خداوندا ! گناهان گذشته و آينده كُمَيت را بيامرز». و وقتى به اين گفته ام رسيدم كه : 0 كِى حق در باره شما برپا مى شود ؟ كِى مهدى دومِ شما بر مى خيزد ؟ 0 فرمود: «به زودى، إن شاء اللّه ! به زودى». آن گاه فرمود: «اى ابو مُستَهِل ! [1] قائم ما ، نُهمين از نسل حسين عليه السلام است ؛ زيرا امامان پس از پيامبر خدا، دوازده تن هستند و او (دوازدهمى) ، قائم است» .


[1] كُنيه كُمَيت است . ر. ك: ص 269 (بخش دوازدهم / فصل دوم / كميت).

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 10  صفحه : 99
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست