responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 13  صفحه : 203

6439.ميزان الاعتدال ـ به نقل از زرّ بن حُبَيش ـ: همه قرآن را نزد على عليه السلام خواندم و چون به آيه : «و آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ، در باغ هاى بهشت اند» رسيدم ، آن قدر گريست كه ناله اش بلند شد .

38

زياد بن اَبيهْ

او به نام مادرش سُمَيّه ، «زياد بن سُميّه» خوانده مى شد و پيش از نسبت داده شدنش توسّط معاويه به ابوسفيان ، وى را «زياد بن عُبَيد ثَقَفى» نيز مى خواندند . در مقدّمه اين بخش ، به اجمال از زياد ، سخن گفتيم . زياد از خطيبان و سياستمدارانى است كه به هوش سرشار و نيرنگ در ميدان سياست، شُهره اند . سميّه ـ كه زنى بدكار از مردمان طائف و در عقد ازدواج عُبَيد ثَقَفى بود ـ او را به سال اوّل هجرى بزاد . زياد ، به روزگار خلافت ابوبكر ، مسلمان شد و در عنفوان جوانى به خاطر كفايت و هوش سياسى اش مورد توجّه عمر قرار گرفت . عمر ، او را به هنگام خلافتش براى ساماندهى برخى از ناهنجارى ها به يمن ، گسيل داشت و زمانى نيز براى اخذ زكات بصره و برخى نواحى آن ، وى را به آن جا اعزام كرد . زياد در بصره مى زيست و مدّتى سِمَت كتابت فرمانداران آن ديار : ابو موسى اشعرى ، مُغَيرة بن شُعبة و عبد اللّه بن عامر را به عهده داشت . پس از خلافت على عليه السلام او در بصره كاتب و مشاور عبد اللّه بن عبّاس بود ، و چون ابن عبّاس عازم جنگ صِفّين شد ، وى را جانشين خود در خراج و بيت المال و ديوان بصره كرد . هنگامى كه اهل فارس و كرمان از دادن ماليات ، سر برتافتند [و با شورش بر] فرماندار آن ديار ، سهل بن حُنَيف ، وى را اخراج كردند ، على عليه السلام با يارانش به رايزنى پرداخت كه مرد مدبّر و سياستمدارى را به آن ديار ، گسيل دارد . ابن عبّاس ، زياد را پيشنهاد كرد و جارية بن قُدامه بر اين پيشنهاد ، تأكيد كرد و بدين سان ، زياد ، از سوى على عليه السلام به حكومت فارس و كرمان ، گماشته شد [1] و با سياستمدارى و زيركى ، فتنه را خاموش كرد ؛ ولى پس از آن ، كارهاى ناشايستى انجام داد و اعتراض امام عليه السلام را برانگيخت . زياد در هيچ يك از جنگ هاى على عليه السلام شركت نداشت و تا روزگار شهادت على عليه السلام و حتى در آغازين روزهاى خلافت معاويه ، با على عليه السلام و فرزندش امام حسن عليه السلام بود . امّا زياد ، تحت تأثير نيرنگ هاى معاويه لغزيد و در آنچه على عليه السلام وى را از آن بيم داده بود ، واقع شد و با توطئه «پيدا شدن پدرش» ، يكسر در اختيار معاويه قرار گرفت . معاويه او را برادر خود خواند و چند نفر نيز بر زنازاده بودنِ او شهادت دادند و بدين سان ، او «زياد بن ابى سفيان» شد! زياد كه ريشه در تباهى ها و زشتى ها داشت ، در دربار معاويه بود كه بد نهادى و تيره جانى خود را بروز داد . او ابتدا فرماندار بصره و سپس كوفه و بصره شد و چون بر كوفه و بصره يكجا تسلّط يافت ، از هيچ گونه فساد و ستم بارگى كوتاهى نكرد و بر مردمان ، بخصوص شيعيان على عليه السلام بسى سخت گرفت و بسيارى را در سياه چال ها زندانى كرد و يا به قتل رساند. زياد ، مردمان را بر بيزارى جُستن از امام على عليه السلام و دشنام دادن به مولا ، مجبور كرد و بر اين كار ، پافشارى مى كرد . زياد پس از ده سال ستم و تجاوز و قتل و غارت و زشتى آفرينى و پليدى گسترى ، به سال 53 هجرى و در 53 سالگى بر اثر طاعون در گذشت ؛ امّا از اين شجره خبيث ، ثمره اى خبيث و سرشار از زشتى به نام «عبيد اللّه » باقى ماند كه در تيره جانى ، ستم بارگى و ظلم به آل على عليه السلام و شيعيان مولا ، از پدر ، فراتر بود . زياد ، نمونه روشنى است از سياستمدارانى كه از هوش و ذكاوت برخوردارند ؛ امّا قلب و عاطفه ، هرگز! شكم بارگى ، هرزگى ، نفاق و دورويى در برخورد با مردم ، از جمله ويژگى هاى اوست كه على عليه السلام در نامه اى بيدار كننده ، به آنها اشاره كرده است . او در نزد كسانى كه دنيامدارى و كشش ها و جاذبه هاى دنيايى در چشمشان بزرگ مى نمايد ، بزرگ بود و بدين سان ، به هوش سرشار و جايگاه بلند ، ستوده مى شد ؛ امّا با نگاهى عميق تر ، از پليدى و زشتى و آتشْ نهادى هيچ كم نداشت ، آن سان كه نَسَب خود را نيز تغيير داد .


[1] در تاريخ خليفة بن خيّاط : ص 144 آمده : «على عليه السلام زياد را روانه كرد . پس آنان وى را راضى كردند و با او مصالحه كرده ، ماليات را ادا كردند» .

نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 13  صفحه : 203
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست