responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 8  صفحه : 141

مؤلف الغدير علامه امينى نزول اين آيه را از سى دانشمند سنى با ذكر مصادر و صفحات در كتاب الغدير نقل مى نمايد.[1]

ما در اين جا در صدد نقل سرگذشت غدير نيستيم ولى چون در كلمات گذشتگان نزول اين آيه در حديث غدير وارد شده است اجمالى از آن را در اين جا مى آوريم.

پيامبر گرامى در آفتاب داغ و سوزنده 18 ماه ذى الحجه در سرزمين معروف به غدير فرود آمد در حالى كه گروه بى شمارى نيز همراه او بوده اند، در اين لحظات حساس، طنين اذان نماز ظهر سراسر بيابان را فرا گرفت، و نداى تكبير مؤذن بلند شد، و مردم خود را براى اداى نماز ظهر آماده كردند و پيامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پر شكوه كه هرگز سرزمين غدير، نظير آن را بخاطر نداشت برگزارد سپس به ميان جمعيت آمد و روى نقطه بلندى كه از جهاز شتران ترتيب يافته بود، قرار گرفت و پس از حمد و ثناى خدا رو به مردم كرد و چنين گفت:

آيا شما گواهى نمى دهيد كه معبودى جز خدا نيست، و محمد بنده خدا و پيامبر او است و بهشت دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخيز بدون شك فرا خواهد رسيد و خداوند افرادى را كه در دل خاك پنهان شده اند زنده خواهد نمود؟ حاضران در سرزمين غدير همگى بر آنچه كه پيامبر شمرده بود، شهادت دادند.

آنگاه پيامبر فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانبها به يادگار مى گذارم چگونه با آنها معامله خواهيد كرد؟

يك نفر از حاضران پرسيد: مقصود از اين دو چيز گرانبها چيست؟


[1] الغدير:1/214ـ 223.
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 8  صفحه : 141
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست