نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 51
فاسدى ندارد، چه مانعى دارد بگوييم: در ازل كه زمين و آسمانى وجود نداشته وانسان و وضع و لفظ در كار نبوده، خدا داراى چنين اسماى ملفوظ نبوده است.
رازى در كتاب لوامع البينات دلايل ديگرى نيز از شيخ خود اشعرى و پيروان او نقل كرده كه هيچ كدام از آنها قابل ذكر و تبيين نيست و بسيار جاى تأسف است كه يك چنين مسئله روشن، قرنها انديشه دانشمندان را به خود مشغول كرده است.
4. وحدت اسم و مسمى نزد اهل معرفت
اهل معرفت در مسئله وحدت اسم با مسمى، بيان ديگرى دارند كه ارتباط به گفته اشاعره ندارد. سخن آنان در وحدت لفظ و معنى نيست، بلكه آنان در وادى ديگر سخن مى گويند كه فشرده آن را يادآور مى شويم:
از آنچه كه از اهل معرفت درباره تفاوت اسم و صفت نقل كرديم، مى توان معنى وحدت اسم و مسمى را در اين مكتب به خوبى دريافت، زيرا صفت در نظر آنان يك رشته كمالات در ذات است كه به صورت مستقل و جدا از ذات تصور مى شود; مانند واقعيت علم و قدرت در حالى كه اسم، ذاتى است كه با اين كمالات معرفى شده و تعيّن مى يابد. در اين صورت اتحاد اسم با مسمى را مى توان به اين صورت تفسير كرد.
1. در ذات تعيّن يافته با يك رشته صفات، اسم و مسمى يكى است.
2. الفاظ عالم و قادر عين همان مسمّاى تعيّن يافته است.
تفسير نخست صحيح بوده، زيرا در اين چشم انداز جز مسمى چيزى در ميان نيست و اسم واقعيت تعيّن يافته است و تفسير دوم كاملاً بى اساس مى باشد، چگونه لفظى كه از مقوله جهان ماده است با مسمى كه فوق جوهر و
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 51