«خدا نور آسمانهاو زمين است، مثل نور او بسان چراغدانى[1] است كه در آن چراغى باشد،
[1] «مشكات» غير از مصباح است، دومى به معنى چراغ و اوّلى به معنى «چراغدان» است اكنون بايد ديد مقصود از «چراغدان» چيست. تمدن صنعتى كه تحولى در مسائل زندگى به وجود آورده، مصاديق قسمتى از مفاهيم را از ذهن ما گرفته است. با مراجعه به كتب لغت و تفاسير روشن مى شود كه در زمانهاى ديرينه(نه چندان دور) در ديوار اتاق مجاور با حياط طاقچه و يا روزنه اى مى ساختند و چراغ را در آن قرار مى دادند، و دو طرف آن را شيشه مى كردند تا هر دو نقطه (اتاق و حياط) از آن نور بگيرد. نگارنده به خاطر دارد دورانى كه هنوز استفاده از برق همگانى نشده بود در شبهاى تابستانى تبريز كه پيوسته همراه با باد است، براى صيانت چراغ از طوفان و باد، چراغ را در «جاچراغى» ـ شيشه اى بزرگ به شكل مكعب ـ قرار مى دادند، و اعضاى خانواده دور آن گرد مى آمدند و من در دوران كودكى آن را در منزل جد مادريم مرحوم ميرزا جعفر راثى كه از منبريهاى تبريز، بود ديده بودم. در لسان العرب مى گويد:كلّ كوّة ليست بنافذة مشكاة.
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 373