responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 2  صفحه : 254

نظريه نخست در تفسير عرش

گروهى از سلفى ها و در رأس آنها حنبلى ها مى گويند خدا داراى سرير بزرگى استكه روى آن قرار مى گيرد و به تدبير جهان مى پردازد، آنان معتقدند كه در تفسير قرآن از حيطه معنى ظاهرى آن نبايد بيرون رفت، ولى از آن جا كه تفسير ربّ العرش به اين نحو مستلزم تشبيه و تجسيم است، گروه اشاعره براى حفظ موقعيت تنزيه، فوراً به دامن پسوندى به نام «بلا كيف» (بدون چگونگى) دست مى زنند و مى گويند: كه خدا واقعاً تخت و سريرى دارد و روى آن قرار مى گيرد، امّا بدون كيفيت.

ابن بطوطه جهانگرد معروف قرن هشتم ـ آن گاه كه سفرش به شام منتهى شد ـ چنين مى نويسد:«در دمشق فقيه بزرگى به نام «تقى» فرزند «تيميه» بود كه در مسجد سخن مى گفت، ولى در عقل و خرد او چيزى بود، من روز جمعه براى شنيدن سخنانش پاى منبر او حاضر شدم، او در سخنان خود چنين گفت: خدا از جايگاه خود به آسمان دنيا فرود مى آيد مانند فرود آمدن من، آن گاه يك پله از منبر پايين آمد و از اين طريق چگونگى نزول خدا را بيان كرد، فقيهى مالكى مذهب بر او خرده گرفت و شايد اشكال او اين بود كه اين حركت و نزول جسمانى از خصايص موجودات جسمانى است و خدا از جسم و جسمانى بودن پيراسته مى باشد. در اين موقع مردمى كه در مسجد بودند، به طرفدارى از ابن تيميه برخاسته، او را با دست و كفش به قدرى زدند كه عمامه او افتاد».[1]

قانون كلى در تفسير سخن هر گوينده اى اين است كه در مجموع سخن او (با توجه به قراين متصل و يا منفصل از آن) دقت و تأمل شود، آن گاه مفاد


[1] ابن بطوطه، رحلة، ص 95.

نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 2  صفحه : 254
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست