نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 35
محتاج به دلايلى باشى كه به سوى تو راهنما باشد؟ كى از ما دور شدى تا آثار و نشانه هاى تو (ما را)به سوى تو برساند تا بينا باد ديده اى كه تو را بر خود رقيب و نگهبان نينديشد».
«اى خدايى كه با فروغ خود بر ما سوا تجلى كرده اى، چگونه پنهان مى شوى، در حالى كه تو ظاهر و آشكارى؟ چگونه غايب مى گردى، در حالى كه تو مراقب بندگان و در همه جا حاضرى».
ولى بايد توجه نمود بديهى بودن وجود خدا، با فطرى بودن اعتقاد به او منافات ندارد و هيچ مانع ندارد كه وجود خدا بديهى باشد و در عين حال فطرى نيز باشد و در حقيقت بديهى بودن او معلول فطرى بودن او است، زيرا همان طور كه در كتاب هاى منطق، بخش مواد قياس[1]، بيان شده است يكى از اقسام بديهى، فطريات انسان [2]است. بنابر اين، مانع ندارد كه وجود خدا در عين
[1] اين بخش يكى از بخش هاى مهم منطق است. متأسفانه متأخرين از منطقى ها به آن، عنايت بيش ترى مبذول نداشته اند; تنها «الجوهر النضيد» نگارش علامه حلى متولد سال 648 و متوفاى سال 726 در اين قسمت داد سخن داده است و اخيراً مرحوم علامه مظفر در كتاب «المنطق» در اين قسمت به طور مبسوط بحث كرده است. شكر اللّه مساعيهم! [2] به شرح تهذيب ملا عبد اللّه يزدى، ص 146 مراجعه فرماييد. وى مى گويد: اصول امور يقينى دوچيز است1. امور بديهى 2. امور نظرى كه بايد به بديهيات باز گردد. آن گاه مى گويد: بديهيات بر شش گونه است و آن ها عبارتند از: اوليات، مشاهدات، تجربيات، حدسيات، متواترات و فطريات. بايد توجه نمود كه مقصود از «مشاهدات» همان فطرى بهاصطلاح قرآن است، و فطرى در علم منطق، غير از فطرى در قرآن ميباشد.
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 35