responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مربّى نمونه(تفسير سوره لقمان) نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 150

براى من نقل كنى. و گفت: روزى نشسته بودم، پيرزنى كوژپشت نزد من آمد و مرا سوگند داد كه حق او را بگيرم. پرسيدم: طرف تو كيست؟ گفت: دختر برادرم. او را احضار كردم، ديدم زنى است بسيار زيبا كه تاكنون زنى به آن زيبايى نديده بودم. آن دختر داستان خود و عمه اش را چنين نقل كرد:

من كودكى بودم يتيم و در دامان همين عمه بزرگ شدم و عمه ام مرا خوب تربيت كرد، سپس با رضايت خويش و رضايت عمه ام با جوانى زرگر ازدواج كردم. من و شوهرم بسيار خوش بوديم. عمه ام بر اين زندگى خوش ما رشك برد و دختر خود را آراست تا شوهرم با او ازدواج كند. شوهرم خواست با او ازدواج كند. عمه ام حاضر شد كه دختر خود را به تزويج او درآورد، مشروط بر اين كه اختيار طلاق من در دست عمه ام باشد. سپس با او ازدواج كرد. عمه ام مرا طلاق داد، زيرا وكيل شوهرم بود.

پس از مدت ها شوهر عمه ام از سفر آمد، مرا تسليت گفت. بعد من خودم را آراستم و از گذشته نيز از زيبايى من آگاه بود، خواست با من ازدواج كند گفتم: حاضرم مشروط بر اين كه اختيار طلاق عمه ام در دست من باشد. او راضى شد و من با او ازدواج كردم و عمه ام را طلاق دادم، ولى پس از اندكى شوهر دوم من درگذشت. وقتى عده من به سر آمد، شوهر سابقم سراغ من آمد و گفت: تو عزيزترين مردم پيش من هستى، بيا بار ديگر، زندگى مشترك خود را آغاز كنيم. من حاضر شدم، مشروط بر اين كه اختيار طلاق دختر عمه ام در دست من باشد. او پذيرفت. از اين جهت، من دختر عمه ام را طلاق دادم و با او ازدواج كردم. آيا من جز اين كه تلافى ستم عمه ام را كرده ام، كار ديگرى انجام داده ام؟

قاضى گفت: تو انتقام خود را از عمه ات گرفته اى.

نام کتاب : مربّى نمونه(تفسير سوره لقمان) نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 150
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست