responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فلسفه اسلامى و اصول ديالك تيك نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 90

عدمى بوده وواقعيتى در فضاى ذهن ندارد تا به چيزى تبديل شود، بلكه اين خلأ به وسيله امر وجودى ـ كه علم است ـ پر مى شود، بدون اينكه عدم به وجود تبديل گردد. درست است كه جهل صد در صد وجود ندارد، و هرجاهلى دست كم اشياى خودش را مى شناسد، ولى در اين مورد هر يك از علم و جهل به علت تعدد موضوع براى خود حساب جداگانه اى دارند، و به هم آميخته نمى شوند، مثلاً فردى خود را مى شناسد ولى همسايه را نمى شناسد، و متعلق علم او خويشتن است و متعلق جهلش همسايه و يك چنين علم وجهلى را به علت تعدد و تفاوت موضوع نمى توان از قبيل اجتماع ضدين با نقيضين دانست.

بلى اگر موضوع واحد باشد، مثلاً يك شىء را، هم بداند و هم نداند، چنين علم وجهلى از قبيل اجتماع وجود وعدم است كه محال مى باشد. حال به بررسى دومين مثال ژرژ پوليستر مى پردازيم:

2. بدون بورژوازى، پرولتاريا به وجود نمى آيد، و بوررژوازى نيز وابسته به پرولتارياست، اين دو ضدى هستند كه جدا شدنى نيستند.[1]

نقد

ماركسيستها پيوسته مى كوشند مثالهايى را انتخاب كنند كه جنبه تبليغى داشته باشد، و بى جهت نيست كه اغلب مثالهاى ژرژپوليستر نيز چاشنى تبليغى داشته وجنبه استدلالى وبرهانى آن بسيار ضعيف است. فى المثل در مثال فوق، همگى مى دانيم كه وجود دو طبقه متضاد در دل يك جامعه، از


[1] همان، ص 176.

نام کتاب : فلسفه اسلامى و اصول ديالك تيك نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 90
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست