نام کتاب : جبر و اختيار نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 421
به اين طريق كه خدا «فاعل بعيد» و انسان «فاعل قريب» به شمار آمده است زيرا هستى انسان و قدرت و شعور و اراده او هر لحظه از جانب خداوند به وى افاضه و اعطا مى شود و او اين قدرت و شعور و اراده را در تحقق بخشيدن كار خود اعمال مى كند، بنابراين هستى فعل و كار انسان هم به خدا اسناد داده مى شود هم به خود او، و اين دو اسناد حقيقى و طولى مى باشند نه مجازى و عرضى، هم خدا فاعل كار انسان است و هم خود او ولى نه در عرض يكديگر(مانند دو انسان كه با هم عملى را انجام مى دهند) بلكه در طول يكديگر. خدا وجود و قدرت و شعور و اراده را در اختيار انسان قرار مى دهد و او اينها را مى گيرد و افعال خود را تحقق مى دهد.
صدرالمتألهينرحمه اللّه در تقرير اين نظريه مى گويد: گروهى از حكما و برگزيدگان دانشمندان شيعى گفته اند: پديده ها از نظر دريافت فيض وجود يكسان نيستند برخى بدون واسطه از مبدء آفرينش دريافت هستى مى كنند و برخى با يك واسطه و برخى ديگر با وسايط كثيره و اين به خاطر قصور و نقصى است كه در ناحيه قابل (پديده هاى امكانى) مى باشد ولى قدرت آفريدگار در غايت كمال است و فيض هستى را به ممكنات اعطا مى كند و آنها به حسب قابليت خود آن را دريافت مى كنند.[1]
بنابراين هر پديده اى كه در جهان آفرينش موجود مى گردد به مبدأ آفرينش انتساب و استناد دارد حال اگر اين پديده واسطه يا وسايطى هم داشته باشد به آنها نيز انتساب خواهد داشت و چون افعال انسان داراى وسايطى است و قدرت و اراده انسان نيز از جمله وسايط آن به شمار مى رود به خود او نيز استناد