در همان هنگامى كه از ملّيّت دم مىزنند، ملتها را به بدترين شكل مورد تهاجم قرار مىدهند و براى رسيدن به اهدافشان هر نوع وسيلهاى حتّى قتل را توجيه مىكنند.» [1]
هنر جاسوسى پيشينۀ تاريخى كهنى دارد. مصريان از حدود پنج هزار سال پيش داراى تشكيلات جاسوسى بودهاند و جاسوسى عليه دشمن را هنرى عالى و يكى از شاخههاى دانش نظامى مىشمردهاند. توليبوس تاريخ نگار-كه سالهاى 201 تا120 ق. م مىزيست-در اين باره مىگويد:
«بر رهبران لازم است كه پيوسته آرمانها، جهتگيرىها، شخصيّت و نقاط ضعف و قوّت دشمنان خود را زير نظر داشته باشند.» [2]
استالين در سال 1937 در سخنرانى خود در برابر كميتۀ مركزى حزب كمونيست گفت:
«براى پيروزى نظامى بر دشمن به شمار زيادى ارتش سرخ نيازمنديم. ليكن براى جلوگيرى از پيروزى دشمن لازم است شمارى جاسوس در ستاد لشكر دشمن يا در يكى از يگانهاى او حضور داشته باشند. اگر بخواهيم يك پل عظيم براى راه آهن بسازيم، به هزاران مهندس و كارگر نياز داريم، در حالى كه براى ويران ساختن همان پل بيش از يك نفر نياز نيست.» [3]
آيزنهاور در جشن نصب سنگ بناى ساختمان جديد سازمان اطّلاعات آمريكا در روز سوم نوامبر سال 1959 م چنين گفت:
«در سياست ايالات متّحدۀ آمريكا، مهمتر از گردآورى اخبار به وسيلۀ سازمان اطّلاعات چيزى وجود ندارد.» [4]
[1] -ر. ك: سعيد الجزائرى، المخابرات و العالم، ص 12.
[2] -همان، ص 11؛ سون تزو، فن الحرب، ص 154.
[3] -ر. ك: سرهنگ دوم ستاد احمد عبدالكريم، المبادى الأساسية للعقيدة العسكرية السوفياتيه [ترجمه]، دمشق،27/11/1957 م، ص 108-109.
[4] -احمد هانى، الجاسوسية بين الوقاية و العلاج، ص 62.