اطلاع كرده، آنها را براى چنگيز كه تصميم به جنگ و تسلّط بر جاهاى گوناگون گرفته بود، مىفرستادند. [1]
لاديس فارجو مىگويد: صليبىها [2]بدون داشتن يك سازمان منظم اطّلاعاتى اقدام به ماجراجويى كردند. از اين رو بدترين مكافات را ديدند و چنانچه سازمان اطّلاعاتى منظّمى ايجاد كرده بودند، البتّه به نتايج بهترى دست مىيافتند. [3]
از روزگار قرون وسطى تا عصر نوزايى (رنسانس) ، ديپلماسى [4]و اطّلاعات با هم رابطهاى تنگاتنگ داشتند، به حدى كه سفيران بيگانه، در مواردى از جاسوسها نيز خطرناكتر بودند.
جمهورى ونيز در بيرون قلمرو خود سفارتخانهها و هيأتهاى ديپلماتيك تشكيل داد و از سفيران و مزدوران گزارشهايى كه امروزه گزارشهاى اطّلاعاتى ناميده مىشود، دريافت مىكرد. [5]
مردم «ونيز» در قرن پانزدهم با تشكيل سفارتخانههاى دايمى در خارج، سهم مهمى از جمعآورى اخبار را به خود اختصاص دادند. فرستادگان ونيز در اين كار از مهارت
[1] -حافظ ابراهيم خيرالله، عالم الاستخبارات، ص 40؛ احمد الشنتاوى، دائرة المعارف الاسلاميه، م 12، ص 390؛ احمد هانى، الجاسوسية بين الوقاية والعلاج، ص 40.
[2]- جنگهاى صليبى: سلسله تهاجماتى است كه مسيحيان اروپايى از قرن يازدهم تا چهاردهم براى بازپس گيرىسرزمينهاى مقدس و بخصوص قدس، از دست مسلمانان تدارك ديدند. سلاجقه در صحنۀ وقايع شرق نزديك در اواخر ثلث دوم قرن يازدهم آشكار گرديدند و در قلمرو دولتهاى فاطمى و بيزانس پيشروى كردند. آنان در سال 1071 در جنگ مَلاذْگَرد، بيزانس را شكست داده، امپراتور «دِيوجٰانْس» را اسير كردند. پس از آن بيزانسىها بارها از غرب تقاضاى كمك كردند كه آخرين مورد، تقاضاى امپراتور الكسيوس بود. هدف جنگهاى صليبى بيرون آوردن قبر مسيح از چنگ مسلمانان بود. همين طور اشراف زادگان قصد دست يافتن به غنايم و تشكيل امارت داشتند، و از سوى ديگر نورمانها قصد توسعه طلبى در سرزمينهاى اسلامى و نيز بيزانس را داشتند (ر. ك: محمد شفيق غربال، الموسوعة العربية الميسره، ص 709.)
[3] -احمد هانى، الجاسوسية بين الوقاية و العلاج، ص 41.
[4]- ديپلماسى واژهاى است يونانى الاصل و در روزگار امپراتورى روم به كار گرفته مىشد و معناى آن مأموريتحفظ اسناد قراردادهاى خارجى بود. اين اسناد به نام «ديپلما» خوانده مىشد و كسى كه عهدهدار آنها بود به نام ديپلمات مشهور بود. سپس مفهوم اين واژه دستخوش تحوّل گرديد و معانى گوناگونى يافت. (ر. ك: احمد عطية الله، القاموس السياسى، ص 518.)
[5] -صلاح نصر، حرب العقل و المعرفة، ص 16؛ احمد هانى، الجاسوسية بين الوقاية والعلاج، ص 41.