هيچ غنيمتى از دشمن دريافت نمىكنند، جز آن كه به خاطر آن عمل صالحى برايشان نوشته شود.
از اين آيه شريفه در مىيابيم، هر اقدامى كه مسلمانان در راه اداى وظايف جنگى-كه خداوند آن را عليه دشمنانش واجب كرده است-اعم از بدنى، مالى، فكرى، آمادگى و يا مرزدارى انجام دهند، مشمول اين حكم مىگردد؛ زيرا به منزلۀ غنيمت دشمن است و موجب ترس او مىگردد و بدين وسيله مىتوان بر او چيره شد و قدرت او را تضعيف كرد و در نهايت با آسانترين راه، كمترين وسايل و خساراتى اندك، بر او پيروز شد. [3]
وجه استدلال: مضمون آيۀ شريفه دليل بر اين است كه جهاد زبانى عليه دشمنان خدا، از طريق اقامۀ دليل و دعوت به سوى خداوند و نيز بلند كردن صدا هنگام رويارويى و متزلزل ساختن اعتماد به نفس نيروهاى كفر-در جهت هدفهاى جهادگرانه-از نظر شرعى جايز است؛ زيرا ضربه زدن نه تنها از طريق اسلحه، بلكه به وسيلۀ زبان نيز ممكن است؛ و همان گونه كه بمب افكندن و تير انداختن موجب تضعيف دشمن مىشود، ترسانيدن سربازان او به وسيلۀ جنگ روانى نيز او را تضعيف مىكند-در اين باره به زودى بحث خواهيم كرد-.
شاخۀ دوّم-دلايلى از سنّت شريف نبوى
[1] -احمد نوفل، الحرب النفسيه، ص 32؛ نواوى، العلاقات الدوليه، ص 135.
[2] -توبه (9) ، آيۀ 120.
[3] -ر. ك: مرغينانى، الهداية شرح بداية المبتدى، ج 2، ص 136-137؛ شربينى، مغنى المحتاج على متن منهاج الطالبين، ج 2، ص 226-227.