مونتگمرى مىگويد: «امروزه هيچ رهبر پيشرفتهاى نيست كه با وجود ناكامى در فهم عوامل بشرى جنگ بتواند در كار خود موفق گردد؛ بنابر اين، شايسته است طبيعت بشرى را مطالعه كند و اين حقيقت را كه مىگويد: جنگ را ابتدا بايد در دلهاى مردان جستوجو كرد، بخوبى درك كند.»
عمرو بن عاص در اثناى فتوحاتش، در مصر، به عمر پيغام داد و از او كمك خواست. او نيز چهار تن از صحابيان بزرگ يعنى زبير، عباده، مسلمة بن مخلد و مقداد بن اسود را در رأس چهارهزار تن به سوى او اعزام كرد. در نامۀ عمر آمده بود:
چهار هزار نفر را به كمك تو فرستادم و در رأس هر هزار نفر مردى است كه با هزار مرد برابرى مىكند. [1]
جنگ روانى، زير تأثير عوامل متعدّد، به صورت يكى از مهمترين گرايشهاى تحولات بينالمللى درآمده است. اين اهميّت، در حقيقت چيزى جز انعكاس يكى از ويژگىهاى بارز جامعۀ بين المللى ما يعنى درگيرى و رويارويى، نيست. بسيارى از متفكران سياسى و نظامى معتقدند كه جنگ روانى به صورت بخش مكمّل جنگ نظامى و سياسى درآمده و با آنها كنش متقابل دارد. از اين رو، امروزه ديده مىشود كه بسيارى از كشورها بخش عمدۀ توان خود را در راه توسعۀ وسائل جنگ روانى به كار مىگيرند. [2]
اگر معنويت تكيه گاه و اساس پيروزى هر انسانى بوده باشد، اين عامل براى زندگى نظامى لازمتر و سربازان بدان نيازمندترند. قدرت نيروهاى مسلح دو منشأ دارد، يكى مادى و ديگرى معنوى؛ و اهميّت منشأ معنوى قدرت، به مراتب بيشتر از منشأ مادى آن است. براى دستيابى به پيروزى، به اعتبار اين كه معنويّات دشمن منشأ قدرت او به شمار مىرود، بايد ضربههاى روحى نيرومندى برآن وارد ساخت؛ و بهترين سلاح براى اين منظور جنگ روانى است. ماهرانهترين كار آن است كه مقاومت دشمن بدون جنگ خرد گردد. [3]
[1] -دكتر احمد نوفل، الحرب النفسيه، دار الفرقان للنشر و التوزيع، ج 1، ص 4.
[2] -همان، كتاب اوّل، چاپ اوّل،1405/1985، ص 30 از اين پس هر جابه اين مأخذ رسيديم اين گونه ارجاع مىدهيم: احمد نوفل، الحرب النفسيه.
[3] -همان، ص 57؛ محمود شيت خطاب و همكاران، اقتباس النظام العسكرى، ص 146.