جنگ روانى در افكار مردم با مفاهيمى گوناگون و متغيّر ظاهر مىگردد و حتى متخصّصان هم نتوانستهاند آن را در چارچوبى مشخّص جاى دهند.
البتّه آن گاه كه مفهوم روشن باشد، تعبير آن در قالب اصطلاحات گوناگون مثل آنچه ما و ديگران ذكر كردهايم، ايجاد مشكل نمىكند. از جملۀ عناوين و اصطلاحات جنگ روانى اينها است: جنگ افكار، جنگ اعصاب، جنگ روحيه، جنگ شايعه، جنگ هوش، جنگ سخن و اعتقاد. [1]
1- القاى نوميدى نسبت به پيروزى در روحيۀ نيروهاى خصم و كاهش قدرت جنگى وى از طريق تضعيف روحيۀ معنوى، تشكيك در توانايى او بر پيروزى، افكندن ترس در دل نيروهاى مسلح و ناراضى ساختن تودۀ نظاميان دشمن از راه مبالغه در توصيف قدرت و پيروزىهاى خودى و شكستهاى دشمن و نيز به كارگيرى اصل بسيج هواپيما، تانك و توپخانه، براى ايجاد اين تصور كه در برابر او نيرويى شكست ناپذير قرار دارد.
2- تضعيف و ايجاد شكاف در جبهۀ داخلى دشمن از طريق تضعيف سازمانهاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى در تحقّق آرمانهاى جامعه؛ واردآوردن فشار اقتصادى بر دولت؛ تشويق گروههاى مخالف براى مخالفت با اهداف كلى دولت و ايجاد تفرقه ميان نيروهاى مسلح و ديگر اقشار ملّت.
3- تضعيف روحيه ها، زيرا يكى از هدفهاى سرنوشت ساز جنگ از ميان بردن امكانات مادى و معنوى دشمن است. آنگاه كه (يكى از طرفين) در ميدان جنگ پيروز شد، توانسته است نيروى مادّى طرف مقابل را بشكند. پس از آن، بهناچار بايد اقدامهاى ديگرى صورت دهد تا اينكه روحيه او نيز خرد شود و با تسليم شدنش، پيروزى كامل حاصل گردد.
[1] -ر. ك: احمد نوفل، الحرب النفسيه، دار الفرقان، ص 36.
[2] -ر. ك: دكتر احمد نوفل، الحرب النفسيه، ص 74-76؛ دكتر حامد عبد السلام زهران، علم النفس الاجتماعى چاپ سوم، قاهره، عالم الكتب، ص 337؛ دكتر فخرى دباغ، غسل الدماغ، صيدا، ص 263،354،371؛ محمود شيت خطاب و همكاران، اقتباس النظام العسكرى، ص 146-147.