نام کتاب : سيره اخلاقى معصومين نویسنده : الهامى نيا، على اصغر جلد : 1 صفحه : 119
معمرّ بن خلاد مىگويد: يكى از خدمتگزاران امام كاظم (ع) از دنيا رفت. امام فرمود: مرد با فضل و مروتى را به من معرفى كن! گفتم آيا من به كسى مثل شما مشورت بدهم؟ امام گويى ناراحت شد و فرمود پيامبر نيز قبل از كار با يارانش مشورت مىكرد؟ «1» امام زين العابدين (ع) يكى از خدمتكارانش را سه مرتبه صدا زد، ولى او پاسخ نداد. امام به او فرمود: آيا صداى مرا را نشنيدى؟ گفت: چرا شنيدم! پرسيد: پس چرا پاسخ ندادى؟ گفت: چون مىدانستم اگر پاسخ ندهم، مرا تنبيه و مؤاخذه نمىكنيد. امام (ع) فرمود: «سپاس خدايى را كه بندگان را از من ايمن گردانيده است.» «2» در روايت است كه امام صادق (ع) فرمود: امام زين العابدين (ع) به طور معمول با افراد ناشناس مسافرت مىكرد و با آنان قرار مىگذاشت كه در طول سفر نيازهاى آنان را برآورده سازد. در يكى از سفرها او را شناختند و سبب اين كار را پرسيدند. فرمود: خوش ندارم به سبب قرابت با پيامبر، مورد لطف و مهربانى مردم قرار گيرم.» «3» سلمى- خدمتكار امام باقر (ع)- مىگويد: برادران ايمانى امام، هر گاه به خانه ايشان مىآمدند، همواره بر خوان كرم و نعمت امام ميهمان مىشدند و از پول و لباس بهرهمند مىگشتند و چون سائلى بر در خانه مىآمد، امام سفارش مىكرد كه او را با نيكوترين نام بخوانند و هيچ كس را دست خالى برنگردانند. سخاوت آن حضرت از همه مردم بيشتر بود و آنچه ديگران را در برابر امام كوچك جلوه مىداد، علم و دانش ايشان بود. «4»
نام کتاب : سيره اخلاقى معصومين نویسنده : الهامى نيا، على اصغر جلد : 1 صفحه : 119