و ولايت رسيدهاند. امام، با اين معنا، داراى ولايت مطلق در امر دين
و دنيا، و معصوم از گناه و خطا و اشتباه و فراموشى است. او حجّت و خليفه خدا در
زمين است (فرهنگ فقه، 1/ 67). امامت، با خلافت متفاوت است.
خليفه كسى است كه فقط حكومت مىكند و رهبرى اجتماعى و سياسى را برعهده دارد؛ امّا
امامت، مقامى دينى است و در ادامه مناصب پيامبرى. امام رهبر جامعه در امور دنيوى و
اخروى است. برخى پيامبران، امام نيز بودهاند و برخى نبودهاند. پيامبر اسلام 6
و حضرت ابراهيم (ع) از دسته نخستاند (بقره/ 124). امام همه وظايف، مقامات و
اختيارات پيامبر را دارا است مگر نبوّت.
بنابر
اعتقادات شيعه، وجود امام براى بقاى جهان لازم است. اگر او از دنيا برود و امام
ديگرى جايش را نگيرد، جهان نابود مىشود.
نصب
امام:
شرط
رسيدن به امامت، عصمت است و چون عصمت، امرى باطنى است و جز خدا، كسى نمىداند كه
چه كس معصوم است، فقط او مىتواند شخص شايسته امامت را بشناسد و به اين مقام
بگمارد. بنابر اعتقادات شيعه، نصب امام بر خدا لازم است. (لطف) خداوند به پيامبرش
وحى مىكند و به او مىگويد كه چه كسى امام است. آن گاه فرمان مىدهد كه او را به
مردم معرّفى كند (كشف المراد، 230- 202).
مرجعيّت
دينى امام:
از
وظايف و مقامهاى بسيار والايى كه خداوند به پيامبرانش عطا كرده است، تفسير و
تبيين و بيان فروع دين است. چون امام در همه وظايف و مقامهاى پيامبرى- جز نبوّت-
جانشين پيامبر است، همانند او معارف دينى را از منبع خطاناپذير مىگيرد و به مردم
مىدهد و احكامى نيز كه در ظاهر وحى نيامدهاند، براى آنان بيرون مىكشد.
بنابراين،
امام، مرجعيّتِ تامّ دينى دارد و گفتار و كردار و تقرير او در فهم دين، منبعى اصيل
و سندى خدشهناپذير تلقّى مىشود. او مفسّر راستين دين است (امامت
و رهبرى، 54- 52؛ الشّافى فى الامامة،
179، 180، 205، 206، 276 و 277؛ كشف المراد، 340).
***
امامت: پيشوايى دينى
از
اصول دين و مذهب است به معناى رياست عامّه در امور دنيوى و اخروى.