پيش سليمان (ع) حاضر كند و او از گذر بهرهاى كه از «علم الكتاب»
داشت، بدين كار توفيق يافت (نمل/ 40- 38)؛ ولى امامان (ع) از همه علم الكتاب
بهرهمندند (الاصول من الكافى، 1/ 229). به همين دليل،
امام (ع) مىتواند به اذن خدا در حوادث جهان دست بَرَد و آن گونه كه مىخواهد، در
آن تصرّف كند. امامان (ع) از گذر ويژگىهايى كه نصيب بردهاند، چنان سلطهاى بر
جهان و كائنات دارند كه بدون وجود آنان، جهان از هم مىپاشد (همان، 179). همان سان
كه امامان (ع) بر عالم كائنات سلطه و اشراف دارند، بر آدميان نيز نظارت و چيرگى
دارند. از اين رو است كه مؤمنان بدانان توسّل مىجويند و با برقرار ساختن ارتباط
معنوى با آن بزرگان، هدايت و سعادت مىطلبند. مقام ولايتى باطنى امامان- كه همان
منصب خلافت كبرى است و واسطه ميان خداوند و آفريدگان است- «ولايت تكوينى» خوانده
مىشود (امامت و رهبرى، مرتضى مطهرى/ 56).
جايگاه
ولايت در دين اسلام:
ولايت،
از مهمترين اركان دين اسلام است. پايبندى به آن بنيان مسلمانى است و هيچ واجبى
همچون آن بر عهده آدمى سنگينى نمىكند. اگر كسى، شبانگاهان نماز بگزارد و روزها
روزه بدارد و اموال خويش را به راه خدا انفاق كند و همه سال، حج بگزارد و به ولايت
ولىِّ امر تن ندهد، هيچ عملى از او پذيرفته نيست و در زمره مؤمنان درنمىآيد.
خداوند اطاعت از ولىّ امر را به اطاعت از پيامبر گره زده است و اطاعت از پيامبر را
به اطاعت از خود پيوند زده است. هر كس از فرمانبردارى واليان امر و پيشوايان منصوب
الهى سرپيچد، در حقيقت از فرمانبرى خدا و رسول سرپيچيده است (سفينة البحار، 8/ 603).
اگر
آدمى ولايت اهل بيت (ع) را برنتابد و به همان حال بميرد، خداوند هيچ عملى را از او
نمىپذيرد (بحارالانوار، 8/ 357).
انكار
ولايت گناهى است نابخشودنى كه همه اعمال خير آدمى را مىسوزاند (بقره/ 81). ولايت
واپسين فريضهاى بود كه حكم آن در غدير خم (غدير خم) بر پيامبر 6 نازل شد (بحارالانوار، 37/ 112).
ولايتِ
غير معصوم نيز در پارهاى موارد بنابر شريعت اسلام ثابت است؛ مانند ولايت پدر يا
مادر بر فرزند. ولايت حاكم عادل نيز جايز است و در برخى موردها