اصطلاح نفاق نمودار گشت. مسلمانان در مكّه قوّت و كثرت نداشتند و در
آغاز راه بودند و از اين رو مبارزه با اسلام نيازمند پنهانكارى و برخورد موزيانه
نهانى نبود (ميزان الحكمة، 4/ 3344؛ در مكتب جمعه، 3/ 187؛ سيماى نفاق در قرآن، 35). عامل شكلگيرى جريان
نفاق، قدرت و هيبت حكومت حق بود كه نخست در مدينه پديد آمد. با ورود پيامبر 6 به
مدينه و حكومت يافتن اسلام، حركتهاى پنهانى منافقانه آغاز شدند و در جنگهاى ميان
اسلام و كفر بروز و نمودى بيشتر يافتند.
قرآن
كريم نيز در آياتى پرشمار از توطئهها و دسيسههاى منافقان ياد كرده است (انفاق/
49؛ آل عمران/ 167؛ حشر/ 17- 11؛ احزاب 12 و 13؛ توبه/ 42، 81، 94، 107 و ...).
ريشه نفاق، ستيزهجويى با حق و ترس و هراس از قدرت حكومت حقّ است. عواملى ديگر را
نيز مىتوان براى نفاق بر شمرد؛ همانند طمع رسيدن به قدرت و فرصتطلبى.
بدين
لحاظ مىتوان انواعى ديگر نيز براى نفاق بازيافت (ر. ك. در
مكتب جمعه، 3/ 188؛ سيماى نفاق در قرآن، 40).
***
نفخ صور: فريادى آسمانى هنگام قيامت
«نفخ»
به معناى دميدن است و «صور» به معناى شيپور. نفخ صور، نداى آسمانى عظيمى است كه
هنگامه قيامت همه آسمانها و زمين را پر مىكند و موجودات عالم را مىميراند. بدين
سان، جهان پايان مىگيرد و آن گاه رستاخيز به پا مىشود و موجودات، دوباره زنده
مىشوند (پيام قرآن، 6/ 67). در قرآن، آيات بسيارى از نفخ
صور سخن گفتهاند. بنابر آيات و روايات، دو بار در صور دميده مىشود:
يكى
در پايان جهان، كه همه خلايق مىميرند و اين، نفخه مرگ است و دوم، در آستانه
رستاخيز كه همه مردگان زنده مىشوند و اين، نفخه حيات است (الميزان، 14/ 293). قرآن كريم در يادكردِ اين دو حادثه، چند تعبير دارد كه
از آن جمله است: نفخ صور، صيحه، صاخّه، قارعه و زجره (ياسين/ 51؛ مدّثّر/ 8 و 9؛
قارعه/ 4- 1؛ صافّات/ 191). در برخى روايات آمده است كه سه بار در صور دميده
مىشود؛ يعنى پيش از دو نفخه مرگ و حيات، نفخهاى ديگر است به نام «نفخه فزع».
اين
نفخه، هنگامه زلزله عظيم زمين روى مىدهد. در رواياتى ديگر، خبر از نفخه