اختيار و آزادى مطلق انسان است. معتزليان بر آناند كه خداوند، خالق
افعال بشر نيست. او به انسان اختيار و آزادى مطلق تفويض كرده است و اگر جز اين
باشد، انسان ديگر مسئول اعمال خود نيست.
انسان
در اين حال، بى اختيار است و نمىتوان براى آنچه كرده است، بدو پاداش يا كيفر داد؛
زيرا با عدل الهى ناسازگار مىافتد. مكتب اماميّه نيز معتقد است كه انسان، آزاد و
مختار است؛ ولى همانند ديگر آفريدگان، به ذات حق قائم است و نيازمند عنايت او است.
باور اماميّه در اين باره در جملهاى مشهور خلاصه شده است: «لا جَبْرَ و لا
تَفْويضَ بَلِ الأمْرُ بَيْنَ الامْرَيْنِ.» (مصنّفات
شيخ مفيد، 5/ 29) اماميّه حُسن و قبح عقلى را انكار نمىكند؛ امّا قلمرو آن را
در حوزه افعال و اعمال انسان محدود مىسازد. افعال خداوند از اين قلمرو بيرون است
و دست مقياسها و معيارهاى بشرى به آن نمىتواند رسيد.
خداوند
عادل است؛ ولى ملاك عدل الهى حُسن و قبح ذاتى نيست. ذات احديّت، وجود صرف و كمال
محض و فعليّت خالص است و از اين رو نيازمند توجيه و دليل نيست.
د.
وعد و وعيد:
وعد
به معناى نويد و پاداش است و وعيد به معناى تهديد به كيفر. درباره وعد اختلافى
نيست؛ امّا مكتب معتزله در باب وعيد نظريّهاى خاص دارد. معتزليان معتقدند كه همه
وعيدها براى فاسقان و فاجران تحقّق مىپذيرد مگر در دنيا توبه كنند. مغفرت بدون
توبه پديد نمىآيد. مكتب اماميّه بر آن است كه چه بسا كسى در قيامت به واسطه
اسبابى مشمول مغفرت يا شفاعت قرار گيرد؛ در حالى كه در دنيا توبه نكرده است (كشف المراد، 451- 443).
ه.
منزلت بين المنزلتين:
فرقهها
و مكاتب كلامى اسلامى درباره وضعيت ايمانى گناهكاران نظريّههاى گوناگونى پيش
كشيدهاند. خوارج بر آن رفتهاند كه هر كس گناه كبيره كند، كافر است. در مقابل
اينان، طايفه مرجئه معتقد بودند كه گناه به ايمان زيانى نمىرساند. معتزليان
نظريّهاى ميان اين دو برگزيدند و گفتند، هر كس گناه كبيره كند، نه مؤمن است و نه
كافر. او در «منزلت بين المنزلتين» جاى مىگيرد. در اين ميان، مكتب اماميّه نيز
معتقد است كه مىتوان كسى را هم مؤمن دانست و هم فاسق (تجريد
الاعتقاد، 309).